apical

/ˈæpɪkəl//ˈæpɪkəl/

معنی: مربوط به نوک یا راس زاویه
معانی دیگر: (زبان شناسی) نوک زبانی، وابسته به نوک زبان، وابسته به راس زاویه، وابسته به بالاترین نقطه، تارکی، قله ای

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: apically (adv.)
(1) تعریف: of, at, or forming the highest point of something.
مشابه: top, vertical

(2) تعریف: in phonetics, of or pertaining to consonants articulated with the tip of the tongue, such as "t" or "d".

- an apical stop
[ترجمه گوگل] یک توقف آپیکال
[ترجمه ترگمان] یک نقطه مقطع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. apical consonant
همخوان نوک زبانی

2. There is usually one pointed apical papilla sometimes two or three flanked on each side by 3-4 pointed oral papillae.
[ترجمه گوگل]معمولاً یک پاپیلای اپیکال نوک تیز وجود دارد که گاهی اوقات دو یا سه پاپیلای دهانی با 3 تا 4 نوک تیز در هر طرف قرار دارند
[ترجمه ترگمان]معمولا یکی از آن ها به عنوان برجستگی نوک دار اشاره دارد که گاهی دو یا سه ضلع در هر طرف به وسیله ۳ - ۴ به papillae شفاهی اشاره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There are conversions between highlight apical intermediary tone, apical make tongue sideapical retroflex and so on.
[ترجمه گوگل]تبدیل هایی بین تون میانی هایلایت آپیکال، رتروفلکس سایداپیکال زبان آپیکال و غیره وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تبدیل های بین بخش برجسته رویانی نوک برجسته وجود دارد که بافت رویانی نوک زبان را برجسته می کند و به همین ترتیب رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thyroperoxidase (TPO)is a glycosylated protein bound to the apical plasma membrane of thyrocytes. It is the key enzyme in the synthesis of thyroid hormones.
[ترجمه گوگل]تیروپروکسیداز (TPO) یک پروتئین گلیکوزیله است که به غشای پلاسمایی آپیکال تیروسیت ها متصل می شود این آنزیم کلیدی در سنتز هورمون های تیروئید است
[ترجمه ترگمان]Thyroperoxidase (TPO)یک پروتیین glycosylated است که به غشا پلاسمایی بالایی of متصل می شود این آنزیم اصلی در سنتز هورمون های تیروئید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Apical buds produce a growth hormone called auxin.
[ترجمه گوگل]جوانه های آپیکال هورمون رشدی به نام اکسین تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]جوانه های apical هورمون رشد به نام auxin را تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Results The increases in apical and posterior displacement of the coaptation and in anterior mitral leaflet AML tethering were the independent determinants of MR.
[ترجمه گوگل]ResultsThe افزایش در جابجایی آپیکال و خلفی از coaptation و در قدامی میترال بروشور AML اتصال عوامل تعیین کننده مستقل MR بود
[ترجمه ترگمان]نتایج حاصل از افزایش در بافت رویانی و خلفی مغز استخوان قدامی - خلفی گره خورده و در دریچه میترال پیشین، عوامل تعیین کننده مستقل آقای کراوچ بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The apical membrane of the epithelial cells is apparently essential.
[ترجمه گوگل]غشای آپیکال سلول های اپیتلیال ظاهرا ضروری است
[ترجمه ترگمان]ظاهر بافت رویانی از سلول های اپی تلیال ظاهرا ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The apical initial cells of the root top were arranged in cone shape and no typical histogen zones were found.
[ترجمه گوگل]سلول های اولیه آپیکال بالای ریشه به شکل مخروطی چیده شدند و هیچ ناحیه هیستوژن معمولی یافت نشد
[ترجمه ترگمان]سلول های اولیه رویانی نوک ریشه در شکل مخروطی قرار داده شدند و هیچ منطقه histogen معمولی یافت نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The apical cell would develop into the head cells of capitate glandular hairs if the stalk cell rapidly enlarged longitudinally and was of vacuolization .
[ترجمه گوگل]اگر سلول ساقه به سرعت به صورت طولی بزرگ شده و واکوئلیزه شود، سلول آپیکال به سلول‌های سر موهای غده‌ای تبدیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]در صورتی که سلول ساقه به سرعت longitudinally بزرگ شود و از vacuolization استفاده شود، سلول بافت به سلول های مویی of glandular تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The apical cell and basal cell act as the ancestor cells of frond and rhizoid .
[ترجمه گوگل]سلول آپیکال و سلول بازال به عنوان سلول های اجدادی ساقه و ریزوئید عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]سلول رویانی و سلول پایه به عنوان سلول های جد frond و rhizoid عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These drought - tolerant varieties showed an apical dominance in rice panicles.
[ترجمه گوگل]این ارقام متحمل به خشکی در خوشه های برنج غالبیت آپیکالی را نشان دادند
[ترجمه ترگمان]این انواع مقاوم در برابر خشکسالی نشان دهنده برتری نسبی در برنج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For example, in certain limbless lizards and snakes a limb bud develops but the apical ridge dies thus stopping limb development.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در برخی از مارمولک ها و مارهای بدون اندام، یک جوانه اندام رشد می کند اما برجستگی آپیکال می میرد و در نتیجه رشد اندام متوقف می شود
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، در برخی از مارمولک ها و مارها یک غنچه شاخه رشد می کند، اما برجستگی نوک دار از بین می رود و بدین ترتیب رشد دست و پا را متوقف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The jaw is typical of the genus with multiple spine-like apical papillae and oral papillae along its edge.
[ترجمه گوگل]فک نوعی از جنس با پاپیلاهای آپیکال ستون فقرات متعدد و پاپیلاهای دهانی در امتداد لبه آن است
[ترجمه ترگمان]فک نوعی از جنس با ستون فقرات چندگانه است - مانند بافت رویانی نوک تیزی و papillae دهانی در امتداد لبه آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fruit with a fleshy exocarp soon disintegrating and exposing woody endocarp, with woody appendages including apical horns partly derived from style.
[ترجمه گوگل]میوه ای با اگزوکارپ گوشتی به زودی متلاشی می شود و اندوکارپ چوبی را در معرض دید قرار می دهد، با زائده های چوبی شامل شاخ های آپیکال که تا حدی از سبک گرفته شده اند
[ترجمه ترگمان]میوه با a گوشتی به زودی تجزیه و تحلیل می شود و endocarp چوبی را در معرض appendages چوبی قرار می دهد که شامل horns ساقه که تا حدودی از سبک نشئت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The SDCT2 with C-terminal deletion was almost entirely distributed at the basolateral membrane, nearly not expressed at the apical membrane, and seldom expressed in the cytoplasm.
[ترجمه گوگل]SDCT2 با حذف ترمینال C تقریباً به طور کامل در غشای قاعده‌ای پخش می‌شود، تقریباً در غشای آپیکال بیان نمی‌شود و به ندرت در سیتوپلاسم بیان می‌شود
[ترجمه ترگمان]SDCT۲ با حذف ترمینال C - ترمینال تقریبا به طور کامل در غشا basolateral توزیع شد، که تقریبا در غشای پایینی بیان نشد و به ندرت در سیتوپلاسم بیان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مربوط به نوکیا راس زاویه (صفت)
apical

تخصصی

[زمین شناسی] در نوک، انتها یا قسمت خارجی.
[ریاضیات] رأسی، مربوط به رأس

انگلیسی به انگلیسی

• relating to or near the apex, near the top; pronounced using the tip of the tongue (phonetics)

پیشنهاد کاربران

نوک زبانی ( زبان شناسی )
آواهایی ک توسط نوک زبان تولید می شوند.
Apical bud= جوانه رأسی
Axillary bud= جوانه جانبی
apical ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: رأسی1
تعریف: ویژگی بخش یا بخش هایی از گیاه که در بالا یا نوک یا سر ساختاری از گیاه قرار دارد
فشار بیشینه

بپرس