aphoristic

/ˌæfəˈrɪstɪk//ˌæfəˈrɪstɪk/

پر از ضرب المثل و کلمات قصار، وابسته به شرح مختصر، وابسته به موجز نویسی یا پند نویسی

جمله های نمونه

1. the aphoristic style of panchatantra
سبک پر ضرب المثل کلیله و دمنه

2. Balanced sentence, aphoristic writing and active vocabulary are important component parts of the semantic structure.
[ترجمه گوگل]جمله متوازن، نوشتار قصیده و واژگان فعال اجزای مهم ساختار معنایی هستند
[ترجمه ترگمان]جمله متعادل، نگارش aphoristic و واژگان فعال اجزای اجزای مهم ساختار معنایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some parts are aphoristic and general, others will examine specific case studies in Unix development.
[ترجمه گوگل]برخی از بخش‌ها سخن گفتن و کلی هستند، برخی دیگر مطالعات موردی خاصی را در توسعه یونیکس بررسی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]برخی قسمت ها aphoristic و بطورکلی، برخی مطالعات موردی خاص در توسعه یونیکس را مورد بررسی قرار خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The unconscious—mine, anyway—is rarely so aphoristic.
[ترجمه گوگل]ناخودآگاه - به هر حال مال من - به ندرت تا این حد قصور است
[ترجمه ترگمان]به هر حال، ضمیر ناخود آگاه، به ندرت به این شکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At this low ebb, his hero Cantona begins to magically appear to offer him gnomic advice, like an aphoristic life coach.
[ترجمه گوگل]در این پایین ترین نقطه، قهرمان او کانتونا به طور جادویی شروع به ارائه توصیه های گنومیک به او می کند، مانند یک مربی زندگی متعارف
[ترجمه ترگمان]در این جزر و مد افتاده، قهرمان his به طور معجزه آسایی به او توصیه می کند که به او اندرز بدهد، مثل یک مربی زندگی aphoristic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So short are some of these marriages. that it has become somewhat aphoristic that they don't last very long.
[ترجمه گوگل]برخی از این ازدواج ها بسیار کوتاه است این که تا حدودی دوام نمی‌آورند، تا حدودی غم انگیز شده است
[ترجمه ترگمان]خیلی کوتاه، بعضی از این ازدواج ها هستند که تا حدی aphoristic شده است که زیاد طول نمی کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Last time, I ended with a formula which, I later realized, was well received, which I can attribute only to the fact that it contains promises, since, in its aphoristic form, it was not yet developed.
[ترجمه گوگل]دفعه قبل، با فرمولی پایان دادم که بعداً متوجه شدم با استقبال خوبی روبرو شد، که می توانم آن را فقط به این واقعیت نسبت دهم که حاوی وعده هایی است، زیرا در شکل سخنانش هنوز توسعه نیافته است
[ترجمه ترگمان]گذشته از این، من با فرمولی که بعدها فهمیدم، به خوبی مورد استقبال قرار گرفت، که من فقط می توانم به این حقیقت که آن حاوی وعده ها است، توجه داشته باشم، زیرا به شکل aphoristic آن هنوز توسعه نیافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The importance of his Meditations lies in their practical and aphoristic Stoic message.
[ترجمه گوگل]اهمیت تأملات او در پیام رواقی عملی و سخنان آنها نهفته است
[ترجمه ترگمان]اهمیت Meditations در پیام practical و aphoristic آن ها نهفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of aphorisms, of maxims

پیشنهاد کاربران

قصار گونه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : aphorism
✅️ صفت ( adjective ) : aphoristic
✅️ قید ( adverb ) : aphoristically
قصیده وار

بپرس