aperient

/əˈpɪərɪənt//əˈpɪərɪənt/

معنی: ملین، مسهل، داروی ملین
معانی دیگر: طب ملین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: mildly laxative.
اسم ( noun )
• : تعریف: a medicine or food that acts as a gentle laxative.

جمله های نمونه

1. What does the food with embellish aperient bowel have?
[ترجمه گوگل]غذای زینت بخش روده نزدیک چه چیزی دارد؟
[ترجمه ترگمان]غذا با روده شستشوی مغزی چه ربطی داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Can rise to embellish aperient bowel function of food has a lot of such as apples sweet potatoes corn because the rich food fiber aperient effect is very good also.
[ترجمه گوگل]می تواند افزایش به تزیین عملکرد روده پیش از غذا از بسیاری از مانند سیب سیب زمینی شیرین ذرت به دلیل فیبر مواد غذایی غنی اثر aperient بسیار خوب است نیز
[ترجمه ترگمان]افزایش عملکرد روده برای غذا تعداد زیادی از ذرت شیرین را دارد چون تاثیر فیبر غنی از مواد غذایی نیز بسیار خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Costive patient should eat the food with embellish aperient bowel to wait like banana, honey.
[ترجمه گوگل]بیمار کوستیو باید غذا را با روده ی مجاور زینت بخش بخورد تا مانند موز و عسل صبر کند
[ترجمه ترگمان]یک بیمار باید غذا را با روده embellish بخوره تا مثل موز منتظر بمونه، عزیزم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Honey has the role of embellish aperient bowel, lemon vitamin content rich, not only can promote gastric juice to secrete, still can digest.
[ترجمه گوگل]عسل نقش زینت بخشیدن به روده، لیمو غنی از ویتامین است، نه تنها می تواند آب معده ترشح کند، بلکه می تواند هضم شود
[ترجمه ترگمان]هانی نقش خود را ایفا می کند، روغن لیمو غنی، نه تنها می تواند عصاره gastric ترشح کند تا ترشح ترشح ترشح کند، اما می تواند هضم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Here aperient profit, hinterland is capacious, situation is advantageous.
[ترجمه گوگل]در اینجا سود ناچیز است، سرزمین داخلی ظرفیت دارد، وضعیت سودمند است
[ترجمه ترگمان]در اینجا، سود ناخالص داخلی، hinterland است، موقعیت سودمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The apple has stop have diarrhoea and aperient double action, because the special material such as tannic acid, pectic, prandial fiber is contained in the apple, be.
[ترجمه گوگل]سیب دارای اسهال و اثر مضاعف است، زیرا مواد خاصی مانند اسید تانیک، پکتیک، فیبر خوراکی موجود در سیب است
[ترجمه ترگمان]سیب مانع از اسهال شدید و دو برابر شدن دو برابر شده است، چرا که مواد ویژه ای چون tannic اسید، pectic و فیبر در سیب وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Reason: bananas and cannot have embellish aperient bowel function.
[ترجمه گوگل]دلیل: موز و نمی تواند عملکرد روده نزدیک را زیبا کند
[ترجمه ترگمان]دلیل: موز و نمی توانند نقش روده را تزئین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The patient after the operation can eat only at present stream feed occurrence constipation circumstance, what tweak makes his aperient?
[ترجمه گوگل]بیمار پس از عمل فقط در شرایط فعلی یبوست می تواند غذا بخورد
[ترجمه ترگمان]بیمار بعد از عمل می تواند تنها در حال حاضر تغذیه کند و شرایط یبوست را تغذیه کند، چه چیزی باعث ناراحتی او می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Be born without what heat pectic but bate defecate, have aperient effect jointly with prandial fiber.
[ترجمه گوگل]بدون گرما به دنیا بیایید، اما با اجابت مزاج، همراه با الیاف غذای خوراکی اثر مثبت داشته باشید
[ترجمه ترگمان]بدون آن چه گرمایی به دنیا آمد متولد شوید، اما bate defecate، به طور مشترک با فیبر prandial، اثر aperient دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Effect: improve constipation, blain blain, color of skin dark heavy and alvine expand feeling, to embellish aperient bowel, improve color of skin, eliminate little stomach.
[ترجمه گوگل]اثر: بهبود یبوست، رنگ پوست تیره و احساس انبساط آلوین، برای زیباسازی روده نزدیک، بهبود رنگ پوست، از بین بردن معده کوچک
[ترجمه ترگمان]تاثیر: افزایش یبوست، blain blain، رنگ پوست تیره و تیره و منبسط شدن احساس، تزئین روده، بهبود رنگ پوست، از بین بردن شکم کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Embellish sex food is like honey, sugar cane to wait, can add the moisture content inside body, achieve the result with embellish aperient bowel.
[ترجمه گوگل]تزئین غذای جنسی مانند عسل است، نیشکر صبر کنید، می توانید رطوبت داخل بدن را اضافه کنید، با زیبایی روده نزدیک به نتیجه برسید
[ترجمه ترگمان]غذای جنسی Embellish مثل عسل، نیشکر برای انتظار، می تواند مقدار رطوبت داخل بدن را افزایش دهد و به نتیجه with aperient برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When stool stem node, eat more apple can rise to embellish aperient bowel function.
[ترجمه گوگل]هنگامی که گره ساقه مدفوع، خوردن سیب بیشتر می تواند افزایش یابد تا عملکرد روده نزدیک را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]زمانی که گره پایه چهار پایه بخورد، سیب بیشتری می تواند به کار آید تا عملکرد روده را زینت دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Water reach beverage, retain the moisture in alvine path excrement and urine, with benefit aperient, wait like water of morning drink honey.
[ترجمه گوگل]آب به نوشیدنی برسد، رطوبت را در مدفوع و ادرار مسیر آلوین حفظ کند، با سودمندی، مانند آب صبحگاهی عسل بنوشید
[ترجمه ترگمان]اب به نوشیدنی ها نیز دست می یابد و رطوبت موجود در مسیر مدفوع و ادرار را با سود aperient حفظ می کند و مانند آب صبح به انتظار آب می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. More tannic acid is contained to go against in persimmon aperient, should avoid edible.
[ترجمه گوگل]اسید تانیک بیشتری برای مقابله با خرمالو موجود است، باید از خوردن آن اجتناب کنید
[ترجمه ترگمان]بیشتر اسید tannic برای مقابله با persimmon aperient مورد استفاده قرار می گیرد و باید از آن اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ملین (اسم)
aperient, laxative, relaxant

مسهل (صفت)
purgative, aperient, physic, cathartic, expellant, expellent

داروی ملین (صفت)
aperient

انگلیسی به انگلیسی

• purgative, laxative (medicine)

پیشنهاد کاربران

1 - ملین 2 - مسهل ضعیف
( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته پزشکی است )

بپرس