apeak

/əˈpiːk//əˈpiːk/

معنی: راست، عمودی، قایم، بحالت عمودی
معانی دیگر: (دریانوردی) در حالت عمود، قائم، بطور عمودی

جمله های نمونه

1. Painting is silent poetry, and poetry is a apeaking picture.
[ترجمه گوگل]نقاشی شعر خاموش است و شعر تصویر اوج
[ترجمه ترگمان]نقاشی شعر صامت است و شعر یک تصویر apeaking است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lightsome sway, or apeak drag ground moving finery, is every woman heart of dreams, fantastical wear black dress, the princess is high growth for beautiful queen.
[ترجمه گوگل]نوسان سبک، یا اوج کشیدن زمین در حال حرکت ظرافت، قلب هر زن از رویاها، فوق العاده لباس سیاه و سفید، شاهزاده خانم رشد بالا برای ملکه زیبا است
[ترجمه ترگمان]این شاهزاده خانم، که جامه زرق و برق به تن می کند، و یا لباس زرق و برقی به خود می گیرد، همه زنان رویاها، جامه خارق العاده، جامه سیاه می پوشند، شاهزاده خانم برای ملکه زیبایی رشد زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After flare opening stage apeak distribution of dry weight root in soil was Negative Index curve.
[ترجمه گوگل]پس از مرحله باز شدن شعله، توزیع اوج وزن خشک ریشه در خاک منحنی شاخص منفی بود
[ترجمه ترگمان]بعد از مرحله افتتاحیه منور، توزیع ریشه وزن خشک در خاک منحنی شاخص منفی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The anchor is apeak.
[ترجمه گوگل]لنگر اوج است
[ترجمه ترگمان]لنگر apeak است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The proportion of women working rose from below 40% in 1960 to apeak of over 60% in 199 It has subsequently fallen slightly.
[ترجمه گوگل]نسبت زنان شاغل از کمتر از 40 درصد در سال 1960 به اوج بیش از 60 درصد در سال 199 افزایش یافت و متعاقباً اندکی کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]نسبت زنان شاغل از کم تر از ۴۰ % در سال ۱۹۶۰ به بیش از ۶۰ % در ۱۹۹ مورد در سال ۱۹۹ کمی کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راست (قید)
straight, directly, apeak, truly, baldly, truthfully

عمودی (قید)
apeak

قایم (قید)
apeak

به حالت عمودی (قید)
apeak

تخصصی

[ریاضیات] راست، به طور عمودی

انگلیسی به انگلیسی

• vertical, upright
vertically, in an upright manner

پیشنهاد کاربران

بپرس