anything to do with

پیشنهاد کاربران

1: involvement with ( a person ) in any way —used in negative statements.
در جملات منفی: کاری به کار کسی نداشتن، قطع ارتباط با کسی.
مثال:
After the way he's treated me, I want nothing ( further ) to do with him.
...
[مشاهده متن کامل]

ترجمه پیشنهادی:
بعد از رفتاری که با من کرد دیگه کاری به کارش ندارم.
2: involvement in ( something ) or responsibility in some way for ( something ) —used in negative statements.
در جملات منفی: رد کردن ارتباط با اتفاقی، نپذیرفتن مسئولیت یک اتفاق.
مثال:
She claims that she had nothing to do with the robbery.
ترجمه پیشنهادی:
این زن ادعا می کنه هیچ دخلی به این دزدی نداره.

بپرس