anything

/ˈeniˌθɪŋ//ˈeniθɪŋ/

معنی: صفر، هر چیز، هر چیزی، چیزی، هیچ چیز، هر کار، هیچ کار، ابدا، مه کار چیزی، بر مقدار، بهیچ وجه، چیزی، هیچ
معانی دیگر: رجوع شود به: anybody، اصلا، به هر صورت، همه کار در جمله ء مثبت چیزی، درپرسش و نفی هیچ چیز، بهراندازه، بهرمقدار

بررسی کلمه

ضمیر ( pronoun )
• : تعریف: any occurrence, thing, or topic, without restriction.

- Anything may happen these days.
[ترجمه گوگل] این روزها ممکن است هر اتفاقی بیفتد
[ترجمه ترگمان] این روزا هر اتفاقی ممکنه بیفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a thing at all or of any kind.

- Do you know anything about the subject?
[ترجمه گوگل] آیا چیزی در مورد موضوع می دانید؟
[ترجمه ترگمان] تو چیزی راجع به این موضوع می دونی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: in or to any degree; at all.

- He isn't anything like her.
[ترجمه گوگل] او چیزی شبیه او نیست
[ترجمه ترگمان] او هیچ شباهتی به او ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. anything bought in bulk is cheaper
هرچیزی که به طور عمده خریداری شود ارزان تر است.

2. anything lighter than air rises in the sky
هرچیز سبک تر از هوا در آسمان صعود می کند.

3. anything but
به هیچ وجه،اصلا

4. anything goes
هر اقدامی مجاز است،هیچ محدودیتی وجود ندارد

5. anything worth doing is worth doing well
هر کاری که ارزش انجام شدن را دارد ارزش آن را دارد که خوب انجام شود

6. has anything new cropped up?
آیا چیز تازه ای پیش آمده است ؟

7. if anything bad happens,you will be answerable
اگر اتفاق بدی بیفتد تو جوابگو خواهی بود.

8. say anything your sad heart desires
هر چه می خواهد دل تنگت بگوی.

9. take anything you want
هرچه دلت می خواهد بردار.

10. as. . . as anything
. . . هر چیز

11. for anything
به هیچ وجه،به هیچ قیمتی

12. is anything doing tonight
آیا امشب خبری هست ؟ (مهمانی و غیره هست ؟)

13. like anything
(عامیانه) خیلی،بسیار،شدیدا

14. or anything
(عامیانه) و امثال آن،و غیره

15. he bungled anything he ever attempted
به هر کاری که دست زد خرابش کرد.

16. he'll do anything for a price
برای پول هر کاری می کند.

17. is he anything like his father?
آیا او اصلا شباهتی به پدرش دارد؟

18. is there anything else?
کار (چیز) دیگری هم هست ؟

19. she disgorged anything she ate
او هرچه را که می خورد بالا می آورد.

20. to him anything is fair game
او از هیچ کاری ابا ندارد.

21. as soon as anything happens he runs to his mother's lap
تا چیزی می شود به دامن مادرش پناه می برد.

22. do you have anything to declare?
(در گمرک) آیا چیزی برای اعلام کردن به همراه دارید؟

23. do you have anything to suggest?
پیشنهادی داری ؟

24. do you know anything about music?
درباره ی موسیقی چیزی می دانی ؟

25. he can't do anything else, because thoughts of marriage have lately preoccupied him
کار دیگری از او ساخته نیست چون اخیرا فکر و ذکرش ازدواج شده است.

26. he didn't bring anything but shame on his family
او برای خانواده اش چیزی جز شرم به بار نیاورد.

27. he didn't feel anything but contempt for the many
او برای توده ها جز تحقیر چیزی احساس نمی کرد.

28. i haven't had anything to eat in two days
دو روز است که چیزی نخورده ام.

29. writing poetry is anything but easy
تنها چیزی که درباره ی نگارش شعر نمی توان گفت سهولت آن است.

30. does her distance have anything to do with what i said?
آیا سردی او به واسطه ی حرفی است که من زده ام ؟

31. he has not stolen anything
او چیزی ندزدیده است.

32. i wasn't angry or anything
من عصبانی یا تو این مایه حرف ها که می گویی،نبودم.

33. i will not do anything without the consent of the landlord
بدون رضایت صاحب ملک هیچ کاری نخواهم کرد.

34. i wouldn't go for anything
به هیچ قیمتی نخواهم رفت.

35. if we don't do anything now, we will have trouble in the future
اگر اکنون اقدامی نکنیم در آینده دچار دردسر خواهیم شد.

36. this poem doesn't say anything special to me
این شعر برای من معنی خاصی ندارد.

37. you should not do anything to offend the susceptibilities of the natives
شما نباید اقدامی بکنید که موجب جریحه دار شدن احساسات بومیان بشود.

38. a hungry man would do anything
آدم گرسنه از هیچ کاری رویگردان نیست.

39. he ran as fast as anything
او از هرچیزی سریع تر می دوید.

40. he said: do you know anything about syntax. . . ?
گفت: هیچ از نحو دانی. . . ؟

41. it was as easy as anything
از هر کاری آسان تر بود.

42. political lunatics who would do anything
سیاستمداران احمقی که از هیچ کاری رو گردان نیستند

43. figures can be made to prove anything
از ارقام می توان برای اثبات هر چیزی استفاده کرد.

44. he has enough leverage to get anything done in this company
او آنقدر قدرت دارد که می تواند در این شرکت هرکاری را انجام بدهد.

45. he is avaricious and will do anything for money
او آزمند است و برای پول به هر کاری تن در می دهد.

46. he was too choked to say anything more
او آن قدر عصبانی بود که صدایش بیرون نمی آمد.

47. i'll crown him if he says anything
اگر حرفی بزند توی سرش خواهم زد.

48. leverage enables us to lift almost anything
قدرت اهرم ما را قادر می کند که تقریبا هر چیزی را بلند کنیم.

49. the driver may be liable for anything that happens to the passengers
مسئولیت هر اتفاقی که برای مسافران پیش بیاید ممکن است به گردن راننده بیافتد.

50. he could not distinguish musical notes into anything other than high or low
او نمی توانست نت های موسیقی را به چیزی جز زیر و بم طبقه بندی کند.

51. his conscience told him not to do anything wrong
وجدان به او ندا داد که هیچ کار خلافی نکند.

52. i would just as soon not eat anything
ترجیح می دهم که اصلا چیزی نخورم.

53. my brother was too upset to say anything
برادرم آن قدر دلخور بود که اصلا حرف نزد.

54. she smiled mysteriously but did not say anything
او لبخند مرموزی زد ولی چیزی نگفت.

55. we must be careful not to do anything wrong
ما باید مواظب باشیم که کار خلافی نکنیم.

56. "i am not hungry". "nonsense! you haven't eaten anything since yesterday!"
((گرسنه نیستم))،((چه حرفی ! تو از دیروز چیزی نخورده ای !))

57. a husband who loves his wife more than anything else
شوهری که زن خود را از هر چیز دیگر بیشتر دوست دارد

58. i loathed the plane highjackers but i couldn't do anything about it
من از آن هواپیما ربایان منزجر بودم ولی نمی توانستم هیچ کاری بکنم.

59. hunger had made them so desperate that they would not flinch at anything
گرسنگی آنقدر جان آنها را به لب آورده بود که از هیچ کاری روگردان نبودند.

60. i was without a job and willing to take a fling at anything
بیکار بودم و حاضر بودم به هرکاری دست بزنم.

61. those who see moral issues in black-and-white terms and do not consider anything as gray
کسانی که امور اخلاقی را فقط به طور سیاه و سفید می بینند و حد وسطی قائل نیستند.

مترادف ها

صفر (اسم)
naught, null, nullity, nothing, anything, aught, zero, nil

هر چیز (ضمير)
anyone, anything

هر چیزی (ضمير)
anything

چیزی (ضمير)
anything, something

هیچ چیز (ضمير)
anything

هر کار (ضمير)
anything

هیچ کار (ضمير)
anything

ابدا (ضمير)
whatsoever, none, nothing, anything

مه کار چیزی (ضمير)
anything

بر مقدار (قید)
anything

بهیچ وجه (قید)
nohow, anything, nowise, anywise, noway, at all, nix

چیزی (قید)
anything, something, aught

هیچ (قید)
ever, anything, aught, never, nowise, anywise

انگلیسی به انگلیسی

• something; everything; some object, any object
something; everything; some object, any object
you use anything in negative statements, for example with `not' or `never', to say that nothing is present or an action or event does not happen.
you use anything in questions and conditional clauses to ask or talk about whether something is present or happening.
you can use anything to refer to a thing, an event, or an idea without saying exactly which one you mean.
you can use anything for emphasis, when you are saying that something is not at all like something else.

پیشنهاد کاربران

هر چیزی
مثال: You can ask me anything.
می توانی هر چیزی از من بپرسی.
Do anything
هر کاری یا هر چیزی
هیچ وسایلی
aught
( old use )
anything
ضمیر anything به معنای هیچ چیز
ضمیر anything به معنای هیچ چیز در جملات منفی و سوالی استفاده می شود و این مفهوم را می رساند که هیچ چیزی از اسم یا فعل مورد نظر ما وجود ندارد. مثلا:
i didn't eat anything ( من هیچ چیز نخوردم ) ، ?is there anything i can do to help ( آیا هیچ چیز هست که بتوانم برای کمک انجام دهم؟ )
...
[مشاهده متن کامل]

ضمیر anything به معنای هر چیز
ضمیر anything به معنای هرچیز برای اشاره به چیزهایی استفاده می شود که هویت یا نوع آن چیزها اهمیتی ندارد. مثلا:
we can do anything you like. ( ما می توانیم هر چیزی تو دوست داری انجام دهیم. )
i'm so hungry, i'll eat anything ( من خیلی گرسنه ام، هرچیزی را می خورم! )
در این مثال ها هویت یا نوع خاصی از این اسم ها یا کارها مدنظر نیست.
منبع: سایت بیاموز

به هر اندازه
anything
در جملات مثبت به معنای هرچیزی، هرکاری
و در جملات منفی و سوالی به معنای هیچ چیزی ، هیچ کاری یا هیچی
هر چیز

بپرس