any longer

جمله های نمونه

1. He couldn't see the benefit of arguing any longer.
[ترجمه فرید] او دیگر نمی توانست مزایای گفتگو را درک کند.
|
[ترجمه گوگل]او دیگر نمی توانست فایده ای از بحث و جدل ببیند
[ترجمه ترگمان]او دیگر نمی توانست از این بحث لذت ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I can't put up with it any longer.
[ترجمه گوگل]دیگه نمیتونم تحملش کنم
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی توانم آن را تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I don't feel loyal to this company any longer.
[ترجمه گوگل]من دیگر به این شرکت احساس وفاداری نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من دیگر نسبت به این شرکت احساس وفاداری نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You can't keep up the pretense any longer.
[ترجمه فرید] شما دیگر نمی توانید به تظاهر ( یا عوام فریبی ) ادامه دهید.
|
[ترجمه گوگل]شما دیگر نمی توانید این تظاهر را ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی بیش از این تظاهر کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I can't put up with this awful machine any longer.
[ترجمه گوگل]من دیگه نمیتونم این ماشین افتضاح رو تحمل کنم
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی توانم این ماشین لعنتی را تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I can' t tolerate your bad manners any longer.
[ترجمه گوگل]من دیگر نمی توانم رفتارهای بد شما را تحمل کنم
[ترجمه ترگمان]من دیگر نمی توانم آداب bad را تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I won't encroach on your time any longer.
[ترجمه گوگل]من دیگر به وقت شما تجاوز نمی کنم
[ترجمه ترگمان]دیگر به وقت تو رسیدگی نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I do not believe I can any longer serve with honour as a member of your government.
[ترجمه گوگل]من باور ندارم که دیگر بتوانم با افتخار به عنوان عضوی از دولت شما خدمت کنم
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم دیگر بتوانم به عنوان عضوی از دولت خدمت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I don't want to deal with these imbeciles any longer.
[ترجمه گوگل]من دیگر نمی خواهم با این احمق ها سر و کار داشته باشم
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم بیش از این با این ابله سروکار داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The boss couldn' t hold back his anger any longer.
[ترجمه گوگل]رئیس دیگر نتوانست جلوی عصبانیت خود را بگیرد
[ترجمه ترگمان]رئیس دیگر نمی توانست خشمش را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I can't stand it any longer.
[ترجمه گوگل]دیگه نمیتونم تحمل کنم
[ترجمه ترگمان]دیگر تحملش را ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I can't stand this slum any longer, tidy it up!
[ترجمه گوگل]من دیگر طاقت این زاغه را ندارم، مرتبش کن!
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی توانم این محله کثیف را تحمل کنم، تمیزش کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If I'd stayed there any longer, I'd have gone round the twist.
[ترجمه گوگل]اگر بیش از این در آنجا می ماندم، پیچش را دور می زدم
[ترجمه ترگمان]اگر مدت بیشتری آنجا می ماندم، دور پیچ می شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I mustn't trespass on your time any longer.
[ترجمه گوگل]من دیگر نباید وقت شما را زیر پا بگذارم
[ترجمه ترگمان]دیگر نباید به وقت شما تجاوز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I won't be his dupe any longer.
[ترجمه گوگل]من دیگر فریب او نخواهم بود
[ترجمه ترگمان]من دیگر فریب نمی خورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• any more time, anymore, for more time (e.g., "i can't wait any longer, i must go to work")

پیشنهاد کاربران

دیگه ، بیشتر از این
هم معنی anymore
قبل از این
any longer
بیشتر از این
It's not worth waiting any longer. Let's go.
بیشتز از این ایستادن ارزش ندار. بزن بریم
I couldn't take it any longer
من دیگه پیشتر این نمی تونستم تحمل کنم
زمان بیشتر. . . . . ی. . . . any. . . معنی ی را گرفته است در ترجمه فارسی. . . . . . زمان بیشتری
دیگه نه!
برای مدت زمان بیشتر
نه چندان
الان نه
دیگه، بیشتر از این
نه بیشتر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس