antitype

/ˈæntɪtaɪp//ˈæntɪtaɪp/

معنی: نمونه یا مصداق چیزی، پادگونه، نوع متقابل
معانی دیگر: برابر سنخ، برابر گونه، نوع مقابل، گونه ی ثانوی، پادآزرد، پادمونه

جمله های نمونه

1. In the end, the paper designs antitype system for ontology management based on frame.
[ترجمه گوگل]در پایان مقاله سیستم آنتی تایپ را برای مدیریت هستی شناسی بر اساس فریم طراحی می کند
[ترجمه ترگمان]در پایان، این مقاله سیستم antitype را برای مدیریت هستی شناسی مبتنی بر چارچوب طراحی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A real-time and on-line detecting part quality antitype system, which shows well effect by experiment, is developed.
[ترجمه گوگل]یک سیستم آنتی‌تیپ با کیفیت قطعه شناسایی به‌هنگام و آنلاین، که با آزمایش به خوبی اثر را نشان می‌دهد، توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم بلادرنگ و مبتنی بر خط کیفیت سیستم، که اثر خوبی از طریق تجربه نشان می دهد، توسعه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His job was an antitype to his personality.
[ترجمه گوگل]شغل او ضد شخصیت او بود
[ترجمه ترگمان]شغل او an برای شخصیت او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The antitype experiment shows that it is effective of the holding data consistency strategy in this system.
[ترجمه گوگل]آزمایش آنتی‌تیپ نشان می‌دهد که از استراتژی سازگاری داده‌های نگهداری در این سیستم مؤثر است
[ترجمه ترگمان]آزمایش antitype نشان می دهد که اثربخشی استراتژی حفظ اطلاعات در این سیستم موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This antitype has perfect preprocess function.
[ترجمه گوگل]این آنتی تایپ عملکرد پیش پردازش کاملی دارد
[ترجمه ترگمان]این antitype تابع preprocess کامل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We have completed the antitype of the intelligent design system, and we have achieved the method of intelligent design.
[ترجمه گوگل]ما آنتی تیپ سیستم طراحی هوشمند را تکمیل کردیم و به روش طراحی هوشمند دست یافتیم
[ترجمه ترگمان]ما the سیستم طراحی هوشمند را تکمیل کردیم و به روش طراحی هوشمند دست یافته ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The design of antitype system considers applied demand of reality in information system plenty. This system has strong maneuverability, naturalization, currency and expansibility.
[ترجمه گوگل]طراحی سیستم آنتی تایپ تقاضای کاربردی واقعیت را در سیستم اطلاعاتی فراوان در نظر می گیرد این سیستم دارای قدرت مانور، طبیعی شدن، ارز و قابلیت توسعه قوی است
[ترجمه ترگمان]طراحی سیستم antitype تقاضای کاربردی از واقعیت در سیستم اطلاعاتی را به وفور در نظر می گیرد این سیستم دارای قابلیت تحرک قوی، اعطای تابعیت، واحد پول و expansibility است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The demonstration part is made up of the corporation general situation, system plan, function antitype, logical modules, and network topology.
[ترجمه گوگل]بخش نمایش از وضعیت کلی شرکت، طرح سیستم، آنتی‌تیپ تابع، ماژول‌های منطقی و توپولوژی شبکه تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]بخش نمایش از وضعیت کلی شرکت، طرح سیستم، antitype تابع، پیمانه های منطقی و توپولوژی شبکه تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At the same time, a practical and low-cost vision based PDS antitype system is also great needed by researchers and auto industry.
[ترجمه گوگل]در عین حال، یک سیستم آنتی‌تیپ PDS مبتنی بر دید عملی و کم‌هزینه نیز مورد نیاز محققان و صنعت خودرو است
[ترجمه ترگمان]در عین حال، یک دیدگاه عملی و کم هزینه بر پایه سیستم antitype نیز مورد نیاز محققان و صنعت خودرو می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The palace city, the political nucleus of the ancient capital, is the starting point of its spatial development and the antitype space after Luoyang was chosen as the capital city.
[ترجمه گوگل]شهر کاخ، هسته سیاسی پایتخت باستانی، نقطه شروع توسعه فضایی آن و فضای ضد نمونه پس از انتخاب لویانگ به عنوان پایتخت است
[ترجمه ترگمان]شهر کاخ، هسته سیاسی پایتخت باستانی، نقطه شروع توسعه فضایی آن و فضای antitype پس از انتخاب Luoyang به عنوان پایتخت این شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pingyao Ancient City (Shanxi) is a large building composed of complete city walls, lanes and residences, the most complete antitype of county of Ming and Qing Dynasty.
[ترجمه گوگل]شهر باستانی پینگ یائو (شانشی) ساختمان بزرگی است که از دیوارها، مسیرها و اقامتگاه‌های کامل شهری تشکیل شده است که کامل‌ترین نمونه از شهرستان مینگ و سلسله چینگ است
[ترجمه ترگمان]شهر باستانی Pingyao (Shanxi)ساختمانی بزرگ است که از دیواره ای شهر، مسیرها و منازل مسکونی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fiber reinforced calcium silicate board compound with light solid partition board was developed under the introduction of Australian antitype product, its performance index was improved also.
[ترجمه گوگل]ترکیب تخته سیلیکات کلسیم تقویت شده با الیاف با تخته پارتیشن جامد سبک تحت معرفی محصول آنتی تایپ استرالیایی توسعه یافته است، شاخص عملکرد آن نیز بهبود یافته است
[ترجمه ترگمان]ترکیب تخته سیلیکات کلسیم تقویت شده با قطر نوری تحت معرفی محصول antitype استرالیا توسعه یافت، شاخص عملکرد آن نیز بهبود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How to take in the advantage from different models and compare to human antitype are most important to myopia.
[ترجمه گوگل]نحوه بهره مندی از مدل های مختلف و مقایسه آن با آنتی تایپ های انسانی مهم ترین نکته در نزدیک بینی است
[ترجمه ترگمان]چگونه میتوان از مدل های مختلف استفاده کرد و مقایسه با antitype انسان از اهمیت زیادی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. According to Karl Marx, the Asiatic ownership which is universal, is the remain of primitive communal ownership as well as the antitype of ancient and Germanic ownerships.
[ترجمه گوگل]به عقیده کارل مارکس، مالکیت آسیایی که جهانی است، باقیمانده مالکیت اشتراکی بدوی و همچنین ضد نوع مالکیت باستانی و آلمانی است
[ترجمه ترگمان]بر طبق گفته های کارل مارکس، مالکیت آسیایی که جهانی است، همان مالکیت اشتراکی اولیه و نیز the of باستان و آلمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نمونه یا مصداق چیزی (اسم)
antitype

پادگونه (اسم)
antitype

نوع متقابل (اسم)
antitype

انگلیسی به انگلیسی

• model for something that is to come (e.g. someone in the old testament that foreshadows the coming of someone similar in the new testament); opposite type

پیشنهاد کاربران

بپرس