antitrust

/ˌæntaɪˈtrəst//ˌæntiˈtrʌst/

ضد تراست (یا اتحادیه های صنایع بزرگ)، ضد انحصار، مخالف تشکیل تراست یا اتحادیه های بزرگ صنایع

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: in opposition to unrestrained monopolistic business practices.

- Antitrust laws were enacted to prevent the creation of monopolies.
[ترجمه گوگل] قوانین ضد انحصار برای جلوگیری از ایجاد انحصار وضع شد
[ترجمه ترگمان] قوانین Antitrust برای جلوگیری از ایجاد انحصار تصویب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. antitrust laws
قوانین ضد انحصار (برای کنترل کارتل ها و تراست ها)

2. Sears then countered by filing an antitrust lawsuit.
[ترجمه گوگل]سیرز سپس با طرح دعوای ضدتراست به مقابله پرداخت
[ترجمه ترگمان]سپس Sears با پر کردن یک دادخواست ضد تراست مخالفت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Antitrust authorities must investigate the effect and purpose of an agreement to determine its legality.
[ترجمه گوگل]مقامات ضد انحصار باید اثر و هدف توافق را بررسی کنند تا قانونی بودن آن را مشخص کنند
[ترجمه ترگمان]مقامات Antitrust باید درباره تاثیر و هدف توافقنامه ای برای تعیین قانونی بودن آن تحقیق کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It also alleges violations of state and federal antitrust laws and public nuisance laws.
[ترجمه گوگل]همچنین نقض قوانین ضد انحصار ایالتی و فدرال و قوانین مزاحمت عمومی را مدعی شده است
[ترجمه ترگمان]همچنین به نقض قوانین دولت و قوانین ضد تراست فدرال و قوانین آزار و اذیت مردم اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Later, antitrust laws were introduced to stop other types of monopolists from exercising their mar-ket power.
[ترجمه گوگل]بعدها، قوانین ضد انحصار برای جلوگیری از اعمال قدرت بازار دیگر انحصارگران معرفی شد
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، قوانین ضد تراست برای متوقف ساختن انواع دیگر of که از قدرت ket استفاده می کردند، معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Such rules are already starting to raise antitrust eyebrows at the justice department.
[ترجمه گوگل]چنین قوانینی در حال حاضر شروع به افزایش ابروهای ضد انحصار در وزارت دادگستری کرده است
[ترجمه ترگمان]این قوانین در حال حاضر شروع به بالا بردن ابروها در بخش قضایی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The regulatory commissions and antitrust laws will be examined critically in Chapter 3
[ترجمه گوگل]کمیسیون های نظارتی و قوانین ضد انحصار به طور انتقادی در فصل 3 مورد بررسی قرار خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]کمیسیون های نظارتی و قوانین ضد تراست در فصل ۳ به شدت مورد بررسی قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Antitrust laws should be made to apply equally to all.
[ترجمه گوگل]قوانین ضد انحصار باید برای همه به طور یکسان اعمال شود
[ترجمه ترگمان]قوانین Antitrust باید به طور مساوی برای همه اعمال شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Indeed, some antitrust lawyers said the antitrust issues could have been resolved by divesting selected divisions of a merged company.
[ترجمه گوگل]در واقع، برخی از وکلای ضد انحصار گفتند که مسائل ضد انحصار می‌توانست با واگذاری بخش‌های منتخب یک شرکت ادغام شده حل شود
[ترجمه ترگمان]در واقع، چند نفر از وکلای ضد تراست اعلام کردند که با تقسیم divisions انتخاب شده یک شرکت ادغام شده به مسائل ضد تراست حل و فصل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Both of these Republican presidents undertook aggressive antitrust actions, and both strongly supported, and expanded, federal housing programs.
[ترجمه گوگل]هر دوی این روسای جمهور جمهوریخواه اقدامات ضدتراست تهاجمی را انجام دادند و هر دو به شدت از برنامه های مسکن فدرال حمایت کردند و آن را گسترش دادند
[ترجمه ترگمان]هر دو رئیس جمهور این جمهوری خواهان اقدام ضد تراست تهاجمی شدند و هر دو به شدت حمایت کردند و برنامه های اسکان فدرال را گسترش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. California Attorney General Dan Lungren also will make antitrust decisions in several weeks regarding both merger proposals, the regulators said.
[ترجمه گوگل]دن لونگرن، دادستان کل کالیفرنیا نیز طی چند هفته در مورد هر دو پیشنهاد ادغام تصمیمات ضدتراست را اتخاذ خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]تنظیم کنندگان گفتند که دن Lungren، دادستان عمومی کالیفرنیا، در طی چند هفته در مورد دو پیشنهاد ادغام تصمیمات ضد تراست را اتخاذ خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Antitrust legislation was regarded as the efforts to search for new political balance pattern and to protest against industrial monopoly in economic sphere after America entered into industrial age.
[ترجمه گوگل]قانون ضد انحصار به عنوان تلاش برای جستجوی الگوی تعادل سیاسی جدید و اعتراض به انحصار صنعتی در حوزه اقتصادی پس از ورود آمریکا به عصر صنعتی تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]قانون گذاری به عنوان تلاش برای جستجوی الگوی تعادل سیاسی جدید و اعتراض به انحصار صنعتی در حوزه اقتصادی پس از وارد شدن آمریکا به عصر صنعتی در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Microsoft was accused to violate antitrust law, but in those days already too late.
[ترجمه گوگل]مایکروسافت متهم به نقض قانون ضد انحصار بود، اما در آن روزها دیگر خیلی دیر شده بود
[ترجمه ترگمان]مایکروسافت به نقض قانون ضد تراست متهم شده بود، اما در آن روزها خیلی دیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Combining with Microsoft antitrust case, the author analyses the action of predatory pricing and its legal standards. Then, the special characters of such action in software industry are described.
[ترجمه گوگل]نویسنده با ترکیب با پرونده ضد انحصار مایکروسافت، عملکرد قیمت گذاری غارتگرانه و استانداردهای قانونی آن را تجزیه و تحلیل می کند سپس به تشریح خصوصیات ویژه چنین اقدامی در صنعت نرم افزار پرداخته می شود
[ترجمه ترگمان]نویسنده با ترکیب ضد تراست مایکروسافت، عمل قیمت گذاری شکارچی و استانداردهای قانونی آن را تجزیه و تحلیل می کند سپس، ویژگی های خاص این اقدام در صنعت نرم افزار شرح داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. With the development of antitrust economics and US economy, US antitrust law has been changing greatly.
[ترجمه گوگل]با توسعه اقتصاد ضد تراست و اقتصاد ایالات متحده، قوانین ضد انحصار ایالات متحده به شدت تغییر کرده است
[ترجمه ترگمان]با توسعه اقتصاد ضد تراست و اقتصاد آمریکا، قانون ضد تراست آمریکا به شدت در حال تغییر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• opposed to monopolies, objecting to large combinations of capital and business

پیشنهاد کاربران

antitrust ( اقتصاد )
واژه مصوب: ضدِتراست
تعریف: در امریکا، ویژگی تدابیر و سیاست هایی که به منظور محدود کردن انحصار و گسترش رقابت اتخاذ می شوند
ضد انحصارگرایی
ضد انحصار
ضد تراست

بپرس