antitoxic

/æntɪˈtɑːksɪk//ˈæntɪˈtɒksɪk/

معنی: ضدسم، ضدزهر
معانی دیگر: وابسته به پادزهر، ضد مسمومیت، پادزهرآبه

جمله های نمونه

1. Citizens have similar powers under the anti-toxics Proposition 6
[ترجمه گوگل]شهروندان تحت گزاره 6 ضد سمی از اختیارات مشابهی برخوردارند
[ترجمه ترگمان]شهروندان قدرت مشابهی را در طرح پیشنهادی anti ۶ دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective : To study the antitoxic role of vesicular monoamine transporter (VMAT in transgenic Chinese Hamster ovary (CHO) cell.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه نقش ضد سمی ناقل مونوآمین تاولی (VMAT) در سلول تخمدان همستر چینی تراریخته (CHO)
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه نقش antitoxic of monoamine vesicular (VMAT در سلول تخمدان Hamster Chinese (CHO)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Antitoxic regulations for storage - transpor - tation, marketing and use of pesticides.
[ترجمه گوگل]مقررات ضد سمی برای نگهداری - حمل و نقل - بازاریابی و استفاده از آفت کش ها
[ترجمه ترگمان]مقررات Antitoxic برای ذخیره سازی - transpor، بازاریابی و استفاده از آفت کش ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Antitoxic protein from snake blood plasma has higher antitoxic activity and stronger specificity.
[ترجمه گوگل]پروتئین ضد سمی از پلاسمای خون مار دارای فعالیت ضد سمی بالاتر و ویژگی قوی تر است
[ترجمه ترگمان]پروتئین Antitoxic از پلاسمای خون از فعالیت antitoxic بالاتر و ویژگی قوی تری برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you have a malignant Boil, try applying this ointment, which has antipyretic and antitoxic effects.
[ترجمه گوگل]اگر جوش بدخیم دارید، سعی کنید از این پماد استفاده کنید که دارای اثرات تب بر و ضد سمی است
[ترجمه ترگمان]اگر حرارت Boil بدخیم داشته باشید، این پماد را امتحان کنید که اثرات antipyretic و antitoxic دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If plant blood coagulates, element and blood type photograph match, can produce following results: Subsidence of a swelling, antitoxic, obtain ideal weight and defer consenescence to wait.
[ترجمه گوگل]اگر خون گیاه منعقد شود، عکس عنصر و گروه خونی با هم مطابقت داشته باشد، می‌تواند نتایج زیر را به همراه داشته باشد: فرونشست تورم، ضد سم، وزن ایده‌آل به‌دست‌آورد و اجر به انتظار موکول شود
[ترجمه ترگمان]اگر ترکیب خون گیاهی، عنصر و نوع خون نوع خون وجود داشته باشد، می تواند نتایج زیر را تولید کند: subsidence از ورم، antitoxic، بدست آوردن وزن ایده آل و تعویق انداختن consenescence برای انتظار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضد سم (صفت)
antitoxic

ضد زهر (صفت)
antitoxic

انگلیسی به انگلیسی

• counteracting toxic influences, containing antitoxins

پیشنهاد کاربران

پادزهری
( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته پزشکی است )

بپرس