1. Hope is antithetic to despair.
[ترجمه گوگل]امید مخالف ناامیدی است
[ترجمه ترگمان] امید به یاس تبدیل میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] امید به یاس تبدیل میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Abstact Nation is a developing progress as an antithetic and synthetic party of society and government.
[ترجمه گوگل]Absact Nation یک پیشرفت در حال توسعه به عنوان یک حزب ضد و ترکیبی از جامعه و دولت است
[ترجمه ترگمان]ملت abstact یک پیشرفت در حال توسعه به عنوان یک antithetic و گروه ترکیبی از جامعه و دولت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ملت abstact یک پیشرفت در حال توسعه به عنوان یک antithetic و گروه ترکیبی از جامعه و دولت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This study shows that the formation of antithetic normal fault is controlled by NE WS strike tensile stress and dextral shear stress and the strike is nearly vertical to the tensile stress.
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان می دهد که تشکیل گسل نرمال ضد توسط تنش کششی ضربه ای NE WS و تنش برشی راستگرد کنترل می شود و ضربه تقریباً به تنش کششی عمودی است
[ترجمه ترگمان]این مطالعه نشان می دهد که تشکیل خطای نرمال antithetic با استفاده از فشار کششی WS [ ۲ ] و تنش برشی dextral کنترل می شود و تنش برشی نزدیک به تنش کششی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مطالعه نشان می دهد که تشکیل خطای نرمال antithetic با استفاده از فشار کششی WS [ ۲ ] و تنش برشی dextral کنترل می شود و تنش برشی نزدیک به تنش کششی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The antithetic fault terrace developed on the southeast slop of Gunan uplift is composed of a normal fault and the slop with an opposite trend.
[ترجمه گوگل]تراس گسلی ضد توسعه یافته در شیب جنوب شرقی برآمدگی گونان از یک گسل معمولی و شیب با روند مخالف تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]شیب گسل antithetic در شیب جنوب شرقی of Gunan، از یک گسل نرمال و شیب با یک گرایش مخالف تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شیب گسل antithetic در شیب جنوب شرقی of Gunan، از یک گسل نرمال و شیب با یک گرایش مخالف تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. And there is another obvious antithetic side of the story is between human and machine.
[ترجمه گوگل]و یک طرف مخالف آشکار دیگر داستان بین انسان و ماشین است
[ترجمه ترگمان]و یک قسمت واضح دیگر از داستان بین انسان و ماشین وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و یک قسمت واضح دیگر از داستان بین انسان و ماشین وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Nation is a developing progress as an antithetic and synthetic party of society and governmet.
[ترجمه گوگل]ملت به عنوان یک حزب مخالف و ترکیبی جامعه و حکومت، یک پیشرفت در حال توسعه است
[ترجمه ترگمان]ملت یک پیشرفت در حال توسعه به عنوان یک جامعه antithetic و ترکیبی از جامعه و governmet است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ملت یک پیشرفت در حال توسعه به عنوان یک جامعه antithetic و ترکیبی از جامعه و governmet است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Steep and antithetic platy structure of rock mass and geomorphology of the longitudinal valley in the dam site area cause wide-range toppling deformation on the cross-strait slope.
[ترجمه گوگل]ساختار پلاتی شیب دار و ضد توده سنگ و ژئومورفولوژی دره طولی در ناحیه سایت سد باعث تغییر شکل واژگونی وسیعی در شیب تنگه متقاطع می شود
[ترجمه ترگمان]شیب تند و antithetic ساختار سنگی و ژئومورفولوژی دره طولی در ناحیه محل احداث سد باعث ایجاد تغییر شکل گسترده در شیب متقاطع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شیب تند و antithetic ساختار سنگی و ژئومورفولوژی دره طولی در ناحیه محل احداث سد باعث ایجاد تغییر شکل گسترده در شیب متقاطع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. When you write a couplet, pay attention to antithetic parallelism and antithesis.
[ترجمه گوگل]وقتی دوبیتی می نویسید، به توازی و ضدیت مخالف توجه کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی دو قطعه می نویسید، توجه خود را به parallelism و antithesis جلب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی دو قطعه می نویسید، توجه خود را به parallelism و antithesis جلب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Structurally, they were classified into three types, synthetic fault bench, antithetic fault bench and monocline overlap fault belt.
[ترجمه گوگل]از نظر ساختاری، آنها به سه نوع طبقهبندی شدند، میز خطای مصنوعی، میز خطای آنتیتتیک و کمربند خطای همپوشانی مونوکلاین
[ترجمه ترگمان]از لحاظ ساختاری، آن ها به سه نوع طبقه بندی شدند: نیمکت نقص مصنوعی، نیمکت نقص antithetic و نوار گسل overlap
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از لحاظ ساختاری، آن ها به سه نوع طبقه بندی شدند: نیمکت نقص مصنوعی، نیمکت نقص antithetic و نوار گسل overlap
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید