antispasmodic


معنی: ضد انقباض و تشنج، ضد اختلاج
معانی دیگر: داروی ضد اسپاسم، طب ضد انقبا­ و تشنج

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: preventing or stopping spasms.
اسم ( noun )
• : تعریف: a drug or other substance that prevents spasms.

جمله های نمونه

1. Objective In order to study the errect of antispasmodic on the physical functions of hemiplegic patients.
[ترجمه گوگل]هدف به منظور بررسی اثر ضد اسپاسم بر عملکرد فیزیکی بیماران همی پلژیک
[ترجمه ترگمان]هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر antispasmodic بر عملکرد فیزیکی بیماران hemiplegic می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Researchers have identified six coumarin derivatives that exert antispasmodic and vasodilatory effects.
[ترجمه گوگل]محققان شش مشتق کومارین را شناسایی کرده اند که اثرات ضد اسپاسم و گشاد کنندگی عروق دارند
[ترجمه ترگمان]پژوهشگران شش derivatives coumarin را شناسایی کرده اند که اثرات antispasmodic و vasodilatory را اعمال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To investigate the efficacy of emmenagogue and antispasmodic on correction functional disorders of oxidative stress in patients with hypertension.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثربخشی مناگوگ و ضد اسپاسم در اصلاح اختلالات عملکردی استرس اکسیداتیو در بیماران مبتلا به فشار خون بالا
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثربخشی of ها و antispasmodic بر اصلاح اختلالات عملکردی استرس اکسیداتیو در بیماران مبتلا به فشار خون بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusion: WNM possesses analgesic and antispasmodic effects which meet the clinical demand.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: WNM دارای اثرات ضد درد و ضد اسپاسم است که نیاز بالینی را برآورده می کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: WNM دارای اثرات ضد درد و antispasmodic است که نیاز بالینی را برطرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cinnamon is said to be antispasmodic, antiseptic, vermifuge, and a stimulant.
[ترجمه گوگل]گفته می شود دارچین ضد اسپاسم، ضدعفونی کننده، ورمیفیوژ و محرک است
[ترجمه ترگمان]دارچین گفته می شود که دارچین antispasmodic، antiseptic، vermifuge و یک محرک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Antispasmodic and tricyclic antidepressant drugs improve pain, whereas ispaghula improves pain and bowel habit.
[ترجمه گوگل]داروهای ضد اسپاسم و ضد افسردگی سه حلقه ای درد را بهبود می بخشد، در حالی که ایزپاگولا درد و عادت روده را بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]داروهای ضد افسردگی antispasmodic و سه حلقه ای می تواند درد را بهبود بخشد در حالی که ispaghula درد و عادت روده را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The results show that both drugs possess sedative, antispasmodic, antipyretic, antiinflammatory, cardiotonic and hypotensive effects, the strength of effect and toxicity being similar.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که هر دو دارو دارای اثرات آرام‌بخش، ضد اسپاسم، تب بر، ضدالتهابی، قلبی و کاهش فشار هستند که قدرت اثر و سمیت مشابه است
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که هر دو مواد مخدر دارای مسکن، antispasmodic، antipyretic، antiinflammatory، cardiotonic، cardiotonic و hypotensive می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For example, antispasmodic drugs that treat abdominal pain by relaxing the intestine tend to cause constipation.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، داروهای ضد اسپاسم که درد شکم را با آرام کردن روده درمان می کنند، باعث یبوست می شوند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، داروهای antispasmodic که درد شکمی را با رها کردن روده برای ایجاد یبوست درمان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The seeds and latex (milky sap) extracted from green capsules, however, have sedative, tranquilizing, antispasmodic, and hypnotic properties.
[ترجمه گوگل]دانه ها و لاتکس (شیره شیری) استخراج شده از کپسول های سبز، اما دارای خواص آرام بخش، آرام بخش، ضد اسپاسم و خواب آور هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، دانه ها و لاتکس (شیره شیری)از کپسول های سبز استخراج شده، مسکن، tranquilizing، antispasmodic و خواص hypnotic دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Evidence is extremely limited to support the use of antispastic agents for musculoskeletal conditions, for which an antispasmodic agent is typically more appropriate.
[ترجمه گوگل]شواهد برای حمایت از استفاده از عوامل ضد اسپاسم برای شرایط اسکلتی عضلانی بسیار محدود است، که معمولاً یک عامل ضد اسپاسم مناسب تر است
[ترجمه ترگمان]شواهد بسیار محدود به پشتیبانی از استفاده از عامل های antispastic برای شرایط عضلانی - عضلانی هستند، که در آن یک عامل antispasmodic به طور معمول مناسب تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. North American wild lobelia having small blue flowers and inflated capsules formerly used as an antispasmodic.
[ترجمه گوگل]لوبلیای وحشی آمریکای شمالی با گل‌های آبی کوچک و کپسول‌های بادشده که قبلاً به عنوان ضد اسپاسم استفاده می‌شد
[ترجمه ترگمان]lobelia وحشی آمریکای شمالی دارای گله ای آبی کوچک و کپسول های باد شده بود که قبلا به عنوان an استفاده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضد انقباض و تشنج (صفت)
antispasmodic

ضد اختلاج (صفت)
antispasmodic

انگلیسی به انگلیسی

• reduces spasms
drug which reduces spasms or cramps

پیشنهاد کاربران

ضد گرفتگی: ( اسم ) دارویی که برای جلوگیری از اسپاسم استفاده می شود.

بپرس