antiracist

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of racist.

جمله های نمونه

1. Anti-racist campaigners are urging the Government to ban all far-Right groups.
[ترجمه گوگل]مبارزان ضد نژادپرستی از دولت می خواهند که همه گروه های راست افراطی را ممنوع کند
[ترجمه ترگمان]مبارزان ضد نژادپرستی از دولت می خواهند تا همه گروه های کاملا راست را منع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On April 4 Rocard called a conference to endorse a plan to strengthen anti-racist legislation and tolerance of immigrants.
[ترجمه گوگل]راکارد در 4 آوریل کنفرانسی را برای تأیید طرحی برای تقویت قوانین ضد نژادپرستی و تحمل مهاجران برگزار کرد
[ترجمه ترگمان]در ۴ آوریل Rocard کنفرانسی را برای تایید طرحی برای تقویت قوانین ضد نژادپرستی و تحمل مهاجران دعوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In antiracist analyses the irrationality of popular or working-class racism is conceptualized primarily as a form of false consciousness.
[ترجمه گوگل]در تحلیل های ضد نژادپرستی، غیرمنطقی بودن نژادپرستی مردمی یا طبقه کارگر اساساً به عنوان شکلی از آگاهی کاذب مفهوم سازی می شود
[ترجمه ترگمان]در تجزیه و تحلیل antiracist، نامعقول بودن نژادپرستی در طبقه متوسط عمدتا به عنوان شکلی از آگاهی غلط تصور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Such has been the reaction of some advice workers to race awareness training and anti-racist training.
[ترجمه گوگل]واکنش برخی از کارگران مشاوره به آموزش آگاهی نژادی و آموزش ضد نژادپرستی چنین بوده است
[ترجمه ترگمان]چنین واکنشی، عکس العمل برخی از مددکاران برای رقابت در زمینه آموزش آگاهی و آموزش ضد نژادپرستی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In addition, it will provide information of practical value for designing anti-racist educational materials.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، اطلاعاتی با ارزش عملی برای طراحی مطالب آموزشی ضد نژادپرستی ارائه خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، اطلاعات مربوط به ارزش عملی برای طراحی مطالب ضد نژادپرستی را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. While responses to the Kirklees Report were being discussed, a further incident gave impetus to more precise anti-racist policies.
[ترجمه گوگل]در حالی که پاسخ‌ها به گزارش کرکلیز مورد بحث قرار می‌گرفت، یک حادثه بیشتر به سیاست‌های ضد نژادپرستانه دقیق‌تر انگیزه داد
[ترجمه ترگمان]در حالی که واکنش به گزارش Kirklees مورد بحث قرار گرفت، یک حادثه بیشتر به سیاست های دقیق تر ضد نژادپرستی انگیزه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the years since then, antiracists have become a discrete and self contained political formation.
[ترجمه گوگل]در سال‌های پس از آن، ضدنژادپرست‌ها به یک تشکیلات سیاسی گسسته و مستقل تبدیل شده‌اند
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، antiracists تبدیل به یک شکل گیری سیاسی گسسته و مستقل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Comparison of Anti-sexist and anti-racist Policies On the surface anti-racist and anti-sexist educational policies are in tune with each other.
[ترجمه گوگل]مقایسه سیاست‌های ضد نژادپرستی و ضد نژادپرستی در ظاهر سیاست‌های آموزشی ضد نژادپرستی و ضد نژادپرستی با یکدیگر هماهنگ هستند
[ترجمه ترگمان]مقایسه سیاست های ضد تبعیض جنسیتی و ضد نژادپرستی در زمینه سیاست های آموزشی ضد تبعیض نژادی و ضد تبعیض جنسیتی با یکدیگر هماهنگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Antiracists have pointed out that in privileging prejudice and attitudes the multiculturalists have neglected racism as embedded in structures and institutions.
[ترجمه گوگل]ضد نژادپرست ها اشاره کرده اند که چندفرهنگ گرایان در امتیاز دادن به تعصب و نگرش، نژادپرستی را که در ساختارها و نهادها نهفته است، نادیده گرفته اند
[ترجمه ترگمان]Antiracists اشاره کرده اند که در امتیاز دادن امتیاز و نگرش نسبت به نژادپرستی، نژادپرستی را همانطور که در ساختارها و ساختارها جاسازی شده است نادیده گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Antiracist educators have read it in a simplistic manner, however, much to the detriment of their pedagogic project.
[ترجمه گوگل]با این حال، مربیان ضد نژادپرست آن را به شیوه‌ای ساده‌گرایانه خوانده‌اند، اما به زیان پروژه آموزشی خود
[ترجمه ترگمان]با این حال، مربیان Antiracist آن را به شیوه ای ساده می خوانند، با این حال، به ضرر پروژه pedagogic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was introduced in 19 but has recently been decried as insulting by anti-racist campaigners.
[ترجمه گوگل]او در سال 19 معرفی شد اما اخیراً توسط مبارزان ضد نژادپرستی به عنوان توهین آمیز مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]او در ۱۹ آوریل معرفی شد، اما به تازگی به عنوان توهین به مبارزان ضد نژادپرستی محکوم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As stated above, there are close parallels here with anti-racist work in education.
[ترجمه گوگل]همانطور که در بالا گفته شد، در اینجا شباهت های نزدیکی با کار ضد نژادپرستی در آموزش وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همانطور که در بالا ذکر شد، شباهت هایی هم در اینجا با کار ضد نژادپرستی در آموزش وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Anti-racist campaigners say Ashiq was the sixth racist murder victim this year.
[ترجمه گوگل]مبارزان ضد نژادپرستی می گویند عاشیق ششمین قربانی قتل نژادپرستانه در سال جاری بود
[ترجمه ترگمان]فعالان ضد نژادپرستی می گویند که عاشق ششمین قربانی ترور نژادی امسال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Power is a relation between social groups not a possession to be worn like a garment or flaunted like an antiracist badge.
[ترجمه گوگل]قدرت رابطه‌ای است بین گروه‌های اجتماعی نه یک دارایی که باید مانند لباس پوشیده شود یا مانند یک نشان ضد نژادپرستی به رخ بکشد
[ترجمه ترگمان]قدرت یک رابطه بین گروه های اجتماعی نیست که مثل لباس یا flaunted مثل یک نشان antiracist استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• opposed to the unfair treatment of racists

پیشنهاد کاربران

بپرس