1. The government has thrown its weight behind the anti-pollution campaign.
[ترجمه گوگل]دولت وزن خود را پشت کمپین ضد آلودگی انداخته است
[ترجمه ترگمان]دولت وزن خود را پشت کمپین مقابله با آلودگی پرتاب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Stricter anti-pollution laws may cramp economic growth.
[ترجمه گوگل]قوانین سختگیرانه ضد آلودگی ممکن است رشد اقتصادی را با مشکل مواجه کند
[ترجمه ترگمان]قوانین ضد آلودگی ضد آلودگی ممکن است رشد اقتصادی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. As a result of anti-pollution laws, some companies have become endangered species.
[ترجمه گوگل]در نتیجه قوانین ضد آلودگی، برخی از شرکت ها به گونه های در معرض خطر انقراض تبدیل شده اند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه قوانین ضد آلودگی، برخی از شرکت ها به گونه ای در معرض خطر قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A novel antipollution ultrafiltration membrane and reverse osmosis combined membrane process were applied for in the textile wastewater treatment and reuse.
[ترجمه گوگل]یک غشای اولترافیلتراسیون ضد آلودگی جدید و فرآیند غشای ترکیبی اسمز معکوس برای تصفیه و استفاده مجدد فاضلاب نساجی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]یک فرآیند غشایی antipollution ultrafiltration و فرآیند اسمز معکوس، برای تصفیه فاضلاب نساجی و استفاده مجدد مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Antipollution principle, technological process and its applications are introduced in this paper, all kinds of comprehensive utilization patterns for chromium residue are illustrated.
[ترجمه گوگل]در این مقاله اصل ضد آلودگی، فرآیند تکنولوژیکی و کاربردهای آن معرفی شده و انواع الگوهای استفاده جامع از باقیمانده کروم به تصویر کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]اصل Antipollution، فرآیند فن آوری و کاربردهای آن در این مقاله معرفی شده اند، همه انواع الگوی کاربرد جامع برای باقیمانده کروم نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Antipollution excellent performance. color paste compatibility with the good. for products of a white or light-colored products, recommend the use of E8 colorless accelerator.
[ترجمه گوگل]ضد آلودگی عملکرد عالی سازگاری خمیر رنگ با خوب برای محصولات سفید یا رنگ روشن، استفاده از شتاب دهنده بی رنگ E8 را توصیه کنید
[ترجمه ترگمان]این عملکرد عالی است سازگاری با چسب را چسب کنید برای محصولات یک محصول سفید یا سبک، استفاده از یک شتاب ده colorless colorless را توصیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. So, the ability of antipollution becomes the important performance of electrohydraulic servo valve.
[ترجمه گوگل]بنابراین، توانایی ضد آلودگی به عملکرد مهم شیر سروو الکتروهیدرولیک تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، توانایی of به عملکرد مهم شیر servo تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is an excellent greening species as well as a beautiful ornamental. Its growth characters are pests and diseases resistance, antipollution, anti-nuclear radiation, high environmental adaptability.
[ترجمه گوگل]این یک گونه سبز عالی و همچنین یک گیاه زینتی زیبا است ویژگی های رشد آن مقاومت در برابر آفات و بیماری ها، ضد آلودگی، ضد تشعشعات هسته ای، سازگاری با محیط زیست بالا است
[ترجمه ترگمان]آن یک گیاه سبز و زیبا و زیبا است شخصیت های اصلی رشد آن آفات و امراض، مقاومت، تشعشع هسته ای، سازگاری با محیط زیست بالا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The agency has the authority to coordinate and support research and antipollution efforts of state and local governments, private and public groups, and educational institutions.
[ترجمه گوگل]این آژانس اختیار هماهنگی و حمایت از تحقیقات و تلاشهای ضد آلودگی دولتهای ایالتی و محلی، گروههای خصوصی و عمومی و مؤسسات آموزشی را دارد
[ترجمه ترگمان]این نهاد دارای اختیارات لازم برای هماهنگی و پشتیبانی از تحقیقات و تلاش های دولت محلی و دولتی، گروه های خصوصی و دولتی و موسسات آموزشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Sanming City is heavily polluted by the industry. Sanming Suburb National Forest Farm surrounds Sanming City lying on the moutains. To cultivate the antipollution forest is the urgence to the farm.
[ترجمه گوگل]شهر Sanming به شدت توسط این صنعت آلوده شده است مزرعه جنگلی ملی حومه سانمینگ شهر سانمینگ را که روی کوه ها قرار دارد احاطه کرده است برای کشت جنگل ضد آلودگی نیاز به مزرعه است
[ترجمه ترگمان]شهر Sanming شدیدا تحت تاثیر این صنعت قرار گرفته است مزرعه ملی حومه شهر حومه شهر Sanming حومه شهر moutains است کشت جنگل antipollution the مزرعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The Chesapeake Bay could get helped by a new antipollution expert: farmed oysters.
[ترجمه گوگل]خلیج چساپیک می تواند توسط یک متخصص ضد آلودگی جدید کمک کند: صدف های پرورشی
[ترجمه ترگمان]خلیج چساپیک با یک متخصص antipollution جدید کمک می کرد: صدف های پرورشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The experiment result indicates that the technique is simple, operation is convenient, surface flat is good, the corrosion resistance and antipollution are strong.
[ترجمه گوگل]نتیجه آزمایش نشان می دهد که تکنیک ساده است، عملیات راحت است، سطح صاف خوب است، مقاومت در برابر خوردگی و ضد آلودگی قوی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه آزمایش نشان می دهد که روش ساده است، عملکرد مناسب است، سطح صاف خوب است، مقاومت در برابر خوردگی و antipollution قوی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The computed result obtained by the method can provide direct reference data for the antipollution design of the sensitive system.
[ترجمه گوگل]نتیجه محاسبهشده بهدستآمده با روش میتواند دادههای مرجع مستقیم را برای طراحی ضد آلودگی سیستم حساس فراهم کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه محاسبه شده بدست آمده از این روش می تواند داده های مرجع مستقیم را برای طراحی antipollution سیستم حساس فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Michael blew the whistle on the corporation's plan to bypass antipollution laws.
[ترجمه گوگل]مایکل طرح این شرکت را برای دور زدن قوانین ضد آلودگی سوت زد
[ترجمه ترگمان]مایکل سوت را روی نقشه شرکت زد تا قوانین antipollution را رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید