• : تعریف: a direct opposite. • مشابه: antithesis, negative, reverse
جمله های نمونه
1. I rather fancy the Antipodes for a holiday this summer.
[ترجمه گوگل]من ترجیح می دهم آنتی پادها را برای تعطیلات تابستان امسال دوست دارم [ترجمه ترگمان]من ترجیح می دهم این تابستان را برای تعطیلات در آنجا بمانم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Virtue is the antipode of selfishness.
[ترجمه گوگل]فضیلت ضد خودخواهی است [ترجمه ترگمان]تقوا the خودخواهی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The antipode of love is hatred.
[ترجمه مهلا] نقطه مقابل عشق کینه است
|
[ترجمه گوگل]نقطه مقابل عشق نفرت است [ترجمه ترگمان]عشق و محبت، کینه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The South Pole is the antipode of the North Pole.
[ترجمه گوگل]قطب جنوب پاد پاد قطب شمال است [ترجمه ترگمان]قطب جنوب the قطب شمال است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In many cases, racemic drug's single antipode has different curative effect, sometimes it even has adverse action.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از موارد، آنتی پاد منفرد داروی راسمیک اثرات درمانی متفاوتی دارد، حتی گاهی اوقات اثرات نامطلوب نیز دارد [ترجمه ترگمان]در بسیاری از موارد، مواد یک مخلوط راسمیک از مواد مخدر یک اثر درمانی متفاوتی دارد، و برخی اوقات حتی یک عمل زیان آور هم دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Even so, our Bell West connection made him sound like he was in the Antipodes, or Oakland!
[ترجمه گوگل]با این حال، ارتباط بل وست ما باعث شد که او به نظر برسد که در Antipodes یا اوکلند است! [ترجمه ترگمان]با این وجود، ارتباط غربی و غربی ما او را طوری به نظر می رسید که انگار در آن نقطه مقابل، در Antipodes، یا او کلند بود! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. With the fish, the Archdeacon started on Cathedral heating systems he had known with special reference to the antipodes.
[ترجمه گوگل]با ماهی، Archdeacon سیستم های گرمایش کلیسای جامع را که با اشاره ویژه به آنتی پادها می شناخت، شروع کرد [ترجمه ترگمان]با استفاده از ماهی، سرش ماس با اشاره مخصوص به نقطه مقابل، از سیستم های گرمایش کلیسا استفاده کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In the paper we give the notion of the antipode and present its special features.
[ترجمه گوگل]در این مقاله مفهوم آنتی پاد را ارائه می کنیم و ویژگی های خاص آن را ارائه می دهیم [ترجمه ترگمان]در این مقاله به مفهوم of و ویژگی های خاص آن می پردازیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Something that is the exact opposite or contrary of another; an antipode.
[ترجمه گوگل]چیزی که دقیقاً برعکس یا مخالف دیگری باشد; یک آنتی پاد [ترجمه ترگمان]چیزی که دقیقا مخالف است یا خلاف جهت دیگری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید