antiphlogistic

/ˌæntiːfloʊˈdʒɪstɪk//ˈæntɪfləʊˈdʒɪstɪk/

داروی ضد التهاب و تب، پادآماس

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: acting to reduce inflammation or fever.
اسم ( noun )
• : تعریف: a substance that reduces inflammation or fever.

جمله های نمونه

1. Actions : Antipyretic, antidotal, antiphlogistic and analgesic.
[ترجمه گوگل]اثرات: تب بر، ضد سم، ضد فلوژیست و ضد درد
[ترجمه ترگمان]کنش ها: Antipyretic، antidotal، antiphlogistic و مسکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Active ingredients: Surfactant, plant extracts, antiphlogistic & antipruritic agent, antibiotic, natural perfume.
[ترجمه گوگل]مواد فعال: سورفکتانت، عصاره های گیاهی، عامل ضد فلوژیست و ضد خارش، آنتی بیوتیک، عطر طبیعی
[ترجمه ترگمان]اجزای فعال: Surfactant، عصاره گیاهی، antiphlogistic & antipruritic، آنتی بیوتیک، عطر طبیعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Can be the child's cold wants and antiphlogistic medicine put in the grandma to drink?
[ترجمه گوگل]آیا می توان سرماخوردگی کودک و داروی ضد فلوژیست را در مادربزرگ گذاشت تا بنوشد؟
[ترجمه ترگمان]آیا می تواند سرماخوردگی کودک باشد و medicine آنتی antiphlogistic که مادر بزرگ را برای نوشیدن آورده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Despite these, it is bactericidal and antiphlogistic. It also allays a fever and relieves dysmenorrhea.
[ترجمه گوگل]با وجود اینها، باکتری کش و ضد فلوژیست است همچنین تب را کاهش می دهد و دیسمنوره را برطرف می کند
[ترجمه ترگمان]با وجود این، it و antiphlogistic است هم چنین تب دارد و dysmenorrhea را تسکین می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective : To prepare compound Honeysuckle Antiphlogistic and establish its method of quality control.
[ترجمه گوگل]هدف: تهیه ترکیب آنتی فلوژیستیک پیچ امین الدوله و ایجاد روش کنترل کیفی آن
[ترجمه ترگمان]هدف: آماده سازی پیچ امین الدوله antiphlogistic و ایجاد روش کنترل کیفیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Child how make expectoration easy, whether should use antiphlogistic drug?
[ترجمه گوگل]فرزند چگونه خلط را آسان می کند، آیا باید از داروی ضد فلوژیست استفاده کرد؟
[ترجمه ترگمان]بچه، چه طور این کار را آسان می کند، چه باید از داروهای antiphlogistic استفاده کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion Herb injection " antiphlogistic No. 1 " has certain therapeutic effect on acute dermatitis and eczema.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تزریق گیاه "آنتی فلوژیست شماره 1" اثر درمانی خاصی بر درماتیت حاد و اگزما دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری تزریق هرب \"antiphlogistic شماره ۱\" اثر درمانی ویژه ای بر روی درماتیت حاد و اگزما دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Can have antiphlogistic medicine eaten 3 days?
[ترجمه گوگل]آیا می توان داروی آنتی فلوژیستیک را 3 روز خورد؟
[ترجمه ترگمان]میتونم داروی antiphlogistic رو ۳ روز بخورم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion: wind-dampness-antalgic powders have antiphlogistic and detumescence and antalgic effection.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: پودرهای باد-نم-آنتالژیک دارای اثر ضد فلوژیستی و خلط آور و ضد درد هستند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: پودرهای باد - dampness دارای antiphlogistic و detumescence و antalgic effection هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After aborting need to take an antiphlogistic?
[ترجمه گوگل]بعد از سقط جنین نیاز به مصرف آنتی فلوژیستیک دارید؟
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه ما باید یه آنتی antiphlogistic رو بگیریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Adjust can menstrual medicine eat together with antiphlogistic medicine?
[ترجمه گوگل]تنظیم کنید آیا داروی قاعدگی می تواند همراه با داروی آنتی فلوژیستیک بخورد؟
[ترجمه ترگمان]شما می توانید داروی menstrual را با دارو antiphlogistic آنتی antiphlogistic بخورید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Which kinds of antiphlogistic drug should department of gynaecology drink after urgent clear palace?
[ترجمه گوگل]بخش زنان و زایمان باید بعد از قصر اورژانسی چه داروهای آنتی فلوژیستیک بنوشد؟
[ترجمه ترگمان]کدام یک از نوع آنتی antiphlogistic آنتی antiphlogistic باید بعد از یک قصر فوری نوشیدنی بنوشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Can be antiphlogistic medicine treated have a fever?
[ترجمه گوگل]آیا می توان با داروهای آنتی فلوژیستیک تب کرد؟
[ترجمه ترگمان]میشه داروی آنتی antiphlogistic درمان کرد که تب داشته باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• anti-inflammatory, acting against inflammation

پیشنهاد کاربران

1 - ضد التهاب 2 - عامل یا دارویی که التهاب را فرو می نشاند
( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته پزشکی است )

بپرس