1. all of the co-workers had antipathy toward him
همه ی همکاران از او بدشان می آمد.
2. we both shared a common antipathy to communism
هر دوی ما نسبت به کمونیسم احساس بیزاری مشترک داشتیم.
3. They have a mutual antipathy to each other.
[ترجمه گوگل]آنها نسبت به یکدیگر ضدیت متقابل دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها از یکدیگر نفرت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She felt no antipathy towards younger women.
[ترجمه گوگل]او نسبت به زنان جوان تر احساس ضدیت نمی کرد
[ترجمه ترگمان]نسبت به زنان جوان بدش نمی آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He showed a marked antipathy to foreigners.
[ترجمه گوگل]او نسبت به خارجی ها خصومت آشکاری نشان داد
[ترجمه ترگمان]از خارجی ها نفرت نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He is a private man with a deep antipathy to/towards the press.
[ترجمه گوگل]او مردی خصوصی است که نسبت به مطبوعات بیزاری عمیقی دارد
[ترجمه ترگمان]او شخصی است که نفرت عمیقی نسبت به مطبوعات دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I feel an antipathy against their behaviour.
[ترجمه گوگل]من نسبت به رفتار آنها احساس نارضایتی می کنم
[ترجمه ترگمان]نسبت به رفتار آن ها احساس انزجار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There was a lot of antipathy between the two doctors.
[ترجمه گوگل]تناقضات زیادی بین این دو پزشک وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در میان این دو پزشک، نفرت فراوان دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She'd often spoken of her antipathy towards London.
[ترجمه گوگل]او اغلب از ضدیتش نسبت به لندن صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]اغلب از نفرت او نسبت به لندن سخن می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I feel a profound antipathy to using any weapon.
[ترجمه گوگل]من نسبت به استفاده از هر سلاحی احساس ضدیت عمیقی دارم
[ترجمه ترگمان]من نفرت عمیقی دارم که از هر سلاحی استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Declarations of racial antipathy against ethnic minorities will not be tolerated.
[ترجمه گوگل]اعلامیه های ضد نژادی علیه اقلیت های قومی قابل تحمل نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]انزجار نژادی از اقلیت های نژادی تحمل نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In part, the present high level of antipathy toward foreign travel is easy to explain.
[ترجمه گوگل]تا حدی، سطح بالای ضدیت فعلی نسبت به سفرهای خارجی به راحتی قابل توضیح است
[ترجمه ترگمان]در بخشی دیگر، سطح بالایی از نفرت نسبت به سفره ای خارجی آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In Iowa, exit polls reflected similar voter antipathy.
[ترجمه گوگل]در آیووا، نظرسنجیهای خروجی منعکس کننده مخالفت رای دهندگان مشابه بود
[ترجمه ترگمان]در لوا، رای گیری خارج از رای گیری انزجار رای دهندگان مشابهی را منعکس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The interviews also revealed strong antipathy toward Congress.
[ترجمه گوگل]این مصاحبه ها همچنین نشان دهنده ضدیت شدید نسبت به کنگره بود
[ترجمه ترگمان]مصاحبه ها همچنین نفرت شدید نسبت به کنگره را آشکار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. But their antipathy goes much deeper than one presidential campaign.
[ترجمه گوگل]اما ضدیت آنها بسیار عمیق تر از یک کمپین ریاست جمهوری است
[ترجمه ترگمان]اما نفرت آن ها عمیق تر از یک مبارزه ریاست جمهوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید