antimalarial

/ˌæntiməˈleəriəl//ˌæntiməˈleəriəl/

(دارو) ضد مالاریا، داروی مربوط بدرمان مالاریا، داروی ضد مالاریا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: effective in preventing or fighting malaria.
اسم ( noun )
• : تعریف: a drug used to prevent or fight malaria.

جمله های نمونه

1. Chemically, the antimalarial drug Atebrin or mepacrine had some resemblance to riboflavin.
[ترجمه گوگل]از نظر شیمیایی، داروی ضد مالاریا Atebrin یا Mepacrine شباهت هایی به ریبوفلاوین داشت
[ترجمه ترگمان]chemically، داروی antimalarial یا mepacrine، شباهتی به riboflavin داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Howards began by manufacturing fine chemicals, especially the antimalarial drug quinine and its derivatives, for the pharmaceutical industry.
[ترجمه گوگل]Howards با تولید مواد شیمیایی خوب، به ویژه داروی ضد مالاریا کینین و مشتقات آن، برای صنعت داروسازی شروع کرد
[ترجمه ترگمان]Howards با تولید مواد شیمیایی لطیف، به ویژه the دارویی و مشتقات آن، برای صنعت داروسازی آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Among human patients, the antimalarial drug can cause hypoglycemia and reduce glycated hemoglobin levels.
[ترجمه گوگل]در بین بیماران انسانی، داروی ضد مالاریا می تواند باعث هیپوگلیسمی و کاهش سطح هموگلوبین گلیکوزیله شود
[ترجمه ترگمان]در بین بیماران انسان، داروی antimalarial می تواند باعث hypoglycemia شود و میزان هموگلوبین glycated را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Both patients recovered after continuing antimalarial drugs and ancillary treatments in the intensive care unit.
[ترجمه گوگل]هر دو بیمار پس از ادامه داروهای ضد مالاریا و درمان‌های جانبی در بخش مراقبت‌های ویژه بهبود یافتند
[ترجمه ترگمان]هر دو بیمار پس از ادامه درمان داروهای antimalarial و درمان های فرعی در بخش مراقبت های ویژه بهبود یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Antimalarial agent, such as chloroquine and hydroxychloroquine, are widely used in the treatment of autoimmune diseases in recent years, particular in rheumatoid arthritis.
[ترجمه گوگل]عوامل ضد مالاریا، مانند کلروکین و هیدروکسی کلروکین، به طور گسترده ای در درمان بیماری های خود ایمنی در سال های اخیر، به ویژه در آرتریت روماتوئید استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]عامل antimalarial، مانند کلروکین و hydroxychloroquine، به طور گسترده در درمان بیماری های خود ایمنی در سال های اخیر به ویژه در روماتیسم مفصلی به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. availability of and access to effective, high-quality, prepacked antimalarial medicines at the community level.
[ترجمه گوگل]در دسترس بودن و دسترسی به داروهای ضد مالاریا موثر، با کیفیت بالا و از پیش بسته بندی شده در سطح جامعه
[ترجمه ترگمان]در دسترس بودن و دسترسی به داروهای موثر، با کیفیت بالا، prepacked antimalarial در سطح جامعه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Scientists report that a low-cost antimalarial drug could hit the market in the next two years.
[ترجمه گوگل]دانشمندان گزارش می دهند که یک داروی ضد مالاریا ارزان قیمت می تواند در دو سال آینده وارد بازار شود
[ترجمه ترگمان]دانشمندان گزارش می دهند که یک داروی low کم هزینه می تواند در دو سال آینده بازار را هدف قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company's products are artemisinin - based antimalarial category droperidol quinoline compound artemisinin tablets and granules.
[ترجمه گوگل]محصولات این شرکت قرص‌ها و گرانول‌های آرتمیزینین ترکیبی ترکیبی دروپریدول کینولین مبتنی بر آرتمیزینین است
[ترجمه ترگمان]محصولات شرکت براساس دسته بندی quinoline droperidol droperidol compound artemisinin و گرانول هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The arteannuin is an antimalarial drug that was developed independently by scientists of China.
[ترجمه گوگل]Arteannuin یک داروی ضد مالاریا است که به طور مستقل توسط دانشمندان چینی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]The یک داروی antimalarial است که به طور مستقل توسط دانشمندان چین توسعه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To investigate the interaction between antimalarial drug artemisinin (ART) or dihy droartemisinin (DHA) and rat liver microsomes (RLM) or human liver microsomes (HLM).
[ترجمه گوگل]ObjectiveTo بررسی تعامل بین داروی ضد مالاریا آرتمیزینین (ART) یا dihy droartemisinin (DHA) و میکروزوم های کبد موش (RLM) یا میکروزوم های کبد انسان (HLM)
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی تعامل بین antimalarial و یا dihy droartemisinin (مرجع پشتیبانی مسکن)و microsomes کبد موش (RLM)یا microsomes کبد انسان (HLM)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To investigate the in vitro antimalarial effect of daphnetin relating to its iron-chelating activity.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثر ضد مالاریا در شرایط آزمایشگاهی دافنتین مربوط به فعالیت کلات کننده آهن آن است
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد اثر antimalarial in vitro مربوط به فعالیت iron آهن - کی لیت ساز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Generally, antimalarial drug resistance first emerges through a rare spontaneous change in the malaria parasite.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، مقاومت دارویی ضد مالاریا ابتدا از طریق یک تغییر خودبه‌خودی نادر در انگل مالاریا ظاهر می‌شود
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، مقاومت دارویی antimalarial ابتدا از طریق یک تغییر به خودی نادر در انگل مالاریا ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Artemisinin, which is the most effective antimalarial drug, has other pharmacological activity such as antitumor, antischistosome, affecting immunity etc.
[ترجمه گوگل]آرتمیزینین که موثرترین داروی ضد مالاریا است، دارای فعالیت فارماکولوژیک دیگری مانند ضد تومور، آنتی شیستوزوم، تأثیر بر ایمنی و غیره است
[ترجمه ترگمان]Artemisinin که موثرترین داروی antimalarial است، فعالیت دارویی دیگری مانند ضد توموری، ضد توموری را دارد که ایمنی را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. WHO recommends the routine monitoring of antimalarial drug resistance, and supports countries to strengthen their efforts in this important area of work.
[ترجمه گوگل]WHO نظارت معمول مقاومت دارویی ضد مالاریا را توصیه می کند و از کشورها برای تقویت تلاش های خود در این زمینه مهم کاری حمایت می کند
[ترجمه ترگمان]سازمان بهداشت جهانی نظارت روتین خود بر ضد مواد مخدر را توصیه کرده و از کشورها برای تقویت تلاش های خود در این زمینه مهم کار پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• serving to prevent or cure malarial fever

پیشنهاد کاربران

بپرس