1. And, read those headline, it is antilogy simply, logic is confused.
[ترجمه گوگل]و، آن تیترها را بخوانید، به سادگی ضد شناسی است، منطق گیج شده است
[ترجمه ترگمان]و اگر این تی تر را بخوانید، منطقی است، منطق اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Without a complete strategic antilogy as a guidance in advance, It is very difficult to get a rational operation ability, and a powerful controlling ability in the internationalization.
[ترجمه گوگل]بدون یک آنتیلوژی استراتژیک کامل به عنوان یک راهنما، دستیابی به یک توانایی عملیاتی منطقی و یک توانایی کنترل قدرتمند در بینالمللیسازی بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]بدون یک استراتژی کامل استراتژیک به عنوان راهنما در پیشرفت، دستیابی به توانایی عملکرد منطقی، و توانایی کنترل قدرتمند در بین المللی سازی بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Much antilogy and means have been brought forward aiming at vehicle routing problem based on genetic algorithm. Although some experiment results are attained, a lot of space is required to fill.
[ترجمه گوگل]آنتیلوژیها و ابزارهای زیادی با هدف مسئله مسیریابی خودرو بر اساس الگوریتم ژنتیک ارائه شدهاند اگرچه برخی از نتایج آزمایش به دست آمده است، فضای زیادی برای پر کردن مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از روش ها و وسایل نقلیه با هدف حل مساله مسیریابی وسایل نقلیه براساس الگوریتم ژنتیک تهیه شده اند اگرچه برخی نتایج آزمایش ها به دست می آیند، اما فضای زیادی برای پر کردن فضا مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In the first chapter the author looks back the antilogy origin and evolution of the theory of human capital, and systematically introduce the theory of human capital so far with the time clue.
[ترجمه گوگل]در فصل اول، نویسنده به منشأ آنتیلوژی و تکامل نظریه سرمایه انسانی نگاه میکند و به طور سیستماتیک نظریه سرمایه انسانی را با سرنخ زمانی معرفی میکند
[ترجمه ترگمان]در فصل اول نویسنده به اصل antilogy و تکامل نظریه سرمایه انسانی نگاه می کند و به طور سیستماتیک نظریه سرمایه انسانی را تا کنون با سرنخ زمان معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It looks that she didn't urgent, but I annoyed here. I had my antilogy battle a half day.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او فوری نبود، اما من اینجا را اذیت کردم من یک نیم روز نبرد ضد شناسی داشتم
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او ضروری نیست، اما من اینجا احساس ناراحتی می کنم من نصف روز رو با خودم مبارزه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Chapter 5 summarizes the essence of the organic space, namely the technical function, cultural characteristic and philosophy antilogy .
[ترجمه گوگل]فصل 5 جوهر فضای ارگانیک، یعنی کارکرد فنی، ویژگی فرهنگی و ضد شناسی فلسفه را خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]فصل ۵ ماهیت فضای ارگانیک، یعنی کارکرد فنی، مشخصه فرهنگی و فلسفه philosophy را خلاصه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. After that we research on smart antenna null question and advance the antilogy of angle extend based on phase interference arithmetic, it extend system null and ameliorate system capability.
[ترجمه گوگل]پس از آن، ما در مورد سوال تهی آنتن هوشمند تحقیق می کنیم و آنتیولوژی گسترش زاویه را بر اساس محاسبات تداخل فازی پیش می بریم، آن را افزایش می دهیم و قابلیت سیستم را بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]پس از آن ما بر روی مساله صفر آنتن هوشمند تحقیق می کنیم و antilogy زاویه باز مبتنی بر حساب تداخل فاز را توسعه می دهیم، که این سیستم دارای قابلیت سیستم را گسترش می دهد و قابلیت سیستم را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But from the published literatures, topic for discussion of test sociological antilogy is very dispersive and lack of systemic studying specially Boudieu's test theory .
[ترجمه گوگل]اما از متون منتشر شده، موضوع بحث ضد شناسی جامعه شناختی آزمون بسیار پراکنده و عدم مطالعه سیستمی به ویژه نظریه آزمون بودیو است
[ترجمه ترگمان]اما از مقالات منتشر شده، موضوع بحث درباره آزمون جامعه شناختی، بسیار پراکنده است و فقدان مطالعه سیستمیک مورد مطالعه مخصوصا نظریه تست Boudieu است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In 197 Wilson published the book Sociobiology: The New Synthesis that convulsed the whole Western science and antilogy group, which indicated the naissance of the sociobiology.
[ترجمه گوگل]ویلسون در سال 197 کتاب زیستشناسی اجتماعی: سنتز جدید را منتشر کرد که کل گروه علم و آنتیلوژی غرب را متشنج کرد، که نشاندهنده نازک بودن زیستشناسی اجتماعی بود
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۷ سال، ویلسون کتاب sociobiology را منتشر کرد: ترکیب جدید که تمام علوم غربی و گروه antilogy را تحت تاثیر قرار داد، که نشان می داد naissance of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید