antihero

/ˈæntiˌhɪəroʊ//ˈæntiˌhɪərəʊ/

(ادبیات - رمان و نمایشنامه و غیره) نقش اول منفی مخالف قهرمان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: anti-heroes
مشتقات: anti-heroic (adj.)
• : تعریف: a central character in a story, novel, or play who lacks traditional heroic qualities, such as high purpose or moral strength.

جمله های نمونه

1. He plays the classic anti-hero who drops out of society to join a world of impoverished artists and writers.
[ترجمه گوگل]او نقش یک ضدقهرمان کلاسیک را بازی می‌کند که از جامعه بیرون می‌رود تا به دنیای هنرمندان و نویسندگان فقیر بپیوندد
[ترجمه ترگمان]او با قهرمانی کلاسیک مبارزه می کند که از جامعه خارج می شود تا به دنیایی از هنرمندان و نویسندگان فقیر بپیوندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Anthony Perkins is the evil anti-hero of the Hitchcock thriller 'Psycho'.
[ترجمه گوگل]آنتونی پرکینز ضدقهرمان شیطانی فیلم هیجانی هیچکاک «روانی» است
[ترجمه ترگمان]آنتونی پرکینز شخصیت ضد قهرمان فیلم ترسناک هیچکاک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The laughs here come primarily out of the not-terrible interaction among our four anti-heroes.
[ترجمه گوگل]خنده ها در اینجا عمدتاً از تعامل نه چندان وحشتناک بین چهار ضد قهرمان ما ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]این خنده در وهله اول از تعامل غیر وحشتناک میان چهار قهرمان ما سرچشمه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Much funnier than Tarzan or Hercules, this works a treat because the hero, Emperor Kuzco, is an anti-hero.
[ترجمه گوگل]این بسیار خنده دارتر از تارزان یا هرکول است، زیرا قهرمان، امپراتور کوزکو، یک ضدقهرمان است
[ترجمه ترگمان]عجیب تر از Tarzan یا هرکول، این طرز رفتار خوبی است زیرا قهرمان، امپراتور Kuzco، یک قهرمان مبارزه با تروریسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In all fairness, Maskelyne is more an antihero than a villain, probably more hardheaded than hard-hearted.
[ترجمه گوگل]انصافاً، ماسکلین بیشتر یک ضدقهرمان است تا یک شرور، احتمالاً بیشتر سرسخت است تا سنگدل
[ترجمه ترگمان]در هر حال، Maskelyne بیشتر از یک تبهکار is، احتمالا بیش از یک آدم شرور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Describing the antihero is an important mark of Russian writer Pelevin s post modernist poetics.
[ترجمه گوگل]توصیف ضدقهرمان نشانه مهمی از شاعرانگی پست مدرنیستی پلوین نویسنده روسی است
[ترجمه ترگمان]توصیف the یکی از نشانه های مهم نظم modernist نویسنده روسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This thesis attempts to analyze the images of antihero in William Faulkner snovels.
[ترجمه گوگل]در این پایان نامه سعی شده است تصاویر ضد قهرمان در رمان های ویلیام فاکنر تحلیل شود
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه سعی در تجزیه و تحلیل تصاویر of در ویلیام Faulkner دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its antihero and narrator, Balram Halwai, is a cocksure, uneducated young man, the son of an impoverished rickshaw driver.
[ترجمه گوگل]ضدقهرمان و راوی آن، بلرام هالوای، ​​یک مرد جوان بی‌سواد و بی‌سواد، پسر یک راننده ریکشا فقیر است
[ترجمه ترگمان]پسر antihero و راوی آن، Balram Halwai، یک مرد جوان بی سواد و بی سواد است که پسر یک راننده کالسکه فقیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The following year, Woo's A Better Tomorrow . . . introduced Chow Yun-fat as the sullen, brutal antihero and Cheung as his sensitive counterpart.
[ترجمه گوگل]سال بعد، Woo's A Better Tomorrow چاو یون-فت را به عنوان ضدقهرمان عبوس و بی رحم و چونگ به عنوان همتای حساس خود معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]سال بعد، وو: فردا بهتر است، چو یون را به عنوان همتای حساس خود antihero و brutal معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The filmmakers had bucked conventional wisdom by casting Mr. Smith as a drunken antihero who needs as much help as he can offer others.
[ترجمه گوگل]سازندگان فیلم با انتخاب آقای اسمیت به عنوان یک ضدقهرمان مست که به کمک هر چه بیشتر به دیگران نیاز دارد، خرد متعارف را زیر پا گذاشتند
[ترجمه ترگمان]فیلم سازان با دادن آقای اسمیت به عنوان یک فرد مستی که به اندازه او به دیگران کمک کند، با ایجاد عقل معمولی مخالفت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But the last time this user accessed the profile was way back in 200 when Julian Assange wasn't the cable-dumping antihero he is today.
[ترجمه گوگل]اما آخرین باری که این کاربر به این نمایه دسترسی پیدا کرد، در سال 200 بود، زمانی که جولیان آسانژ آن ضدقهرمان پرخاشگر امروزی نبود
[ترجمه ترگمان]اما آخرین باری که این کاربر به این مجموعه دسترسی پیدا کرد، در سال ۲۰۰ برمی گردد هنگامی که جولیان آسانژ the cable که امروز هست، نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In his novel Chapaev and Void, the role of the antihero is to subvert the grand narration by rewriting the original.
[ترجمه گوگل]در رمان چاپایف و باطل، نقش ضدقهرمان این است که با بازنویسی نسخه اصلی، روایت بزرگ را زیر و رو کند
[ترجمه ترگمان]در رمان his و Void، نقش of، واژگون کردن روایت اصلی با بازنویسی اصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• protagonist which does not possess the traditional characteristics of a hero
an anti-hero is a main character in a novel, play, or film who behaves in a completely different way from the way that people expect a hero to behave.

پیشنهاد کاربران

antihero ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: ناقهرمان
تعریف: شخصیت اصلی نمایش یا فیلم که فاقد ویژگی ها و ارزش های سنتی قهرمان است
به نوعی شخصیت اصلی در آثار ادبی مدرن گفته میشه. این جور قهرمانی در اصل ضدقهرمان محسوب میشه؛ از این جهت که فاقد همه اون ویژگی های خاص، فاخر، و متعالیِ قهرمان آثار ادبی قدیمی و تردیشنال هست. میتونه یه کاراکتر لوده، غیرقابل اعتماد، منفعل، و یجورایی مایه ننگ باشه.
...
[مشاهده متن کامل]

مثل دو کاراکتر اصلی نمایشنامه ی "در انتظار گودو" از ساموئل بکت ( waiting for Godot )

قهرمان معمولی، قهرمان ساده، قهرمان بدون شنل

بپرس