1. He plays the classic anti-hero who drops out of society to join a world of impoverished artists and writers.
[ترجمه گوگل]او نقش یک ضدقهرمان کلاسیک را بازی میکند که از جامعه بیرون میرود تا به دنیای هنرمندان و نویسندگان فقیر بپیوندد
[ترجمه ترگمان]او با قهرمانی کلاسیک مبارزه می کند که از جامعه خارج می شود تا به دنیایی از هنرمندان و نویسندگان فقیر بپیوندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Anthony Perkins is the evil anti-hero of the Hitchcock thriller 'Psycho'.
[ترجمه گوگل]آنتونی پرکینز ضدقهرمان شیطانی فیلم هیجانی هیچکاک «روانی» است
[ترجمه ترگمان]آنتونی پرکینز شخصیت ضد قهرمان فیلم ترسناک هیچکاک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The laughs here come primarily out of the not-terrible interaction among our four anti-heroes.
[ترجمه گوگل]خنده ها در اینجا عمدتاً از تعامل نه چندان وحشتناک بین چهار ضد قهرمان ما ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]این خنده در وهله اول از تعامل غیر وحشتناک میان چهار قهرمان ما سرچشمه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Much funnier than Tarzan or Hercules, this works a treat because the hero, Emperor Kuzco, is an anti-hero.
[ترجمه گوگل]این بسیار خنده دارتر از تارزان یا هرکول است، زیرا قهرمان، امپراتور کوزکو، یک ضدقهرمان است
[ترجمه ترگمان]عجیب تر از Tarzan یا هرکول، این طرز رفتار خوبی است زیرا قهرمان، امپراتور Kuzco، یک قهرمان مبارزه با تروریسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In all fairness, Maskelyne is more an antihero than a villain, probably more hardheaded than hard-hearted.
[ترجمه گوگل]انصافاً، ماسکلین بیشتر یک ضدقهرمان است تا یک شرور، احتمالاً بیشتر سرسخت است تا سنگدل
[ترجمه ترگمان]در هر حال، Maskelyne بیشتر از یک تبهکار is، احتمالا بیش از یک آدم شرور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Describing the antihero is an important mark of Russian writer Pelevin s post modernist poetics.
[ترجمه گوگل]توصیف ضدقهرمان نشانه مهمی از شاعرانگی پست مدرنیستی پلوین نویسنده روسی است
[ترجمه ترگمان]توصیف the یکی از نشانه های مهم نظم modernist نویسنده روسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This thesis attempts to analyze the images of antihero in William Faulkner snovels.
[ترجمه گوگل]در این پایان نامه سعی شده است تصاویر ضد قهرمان در رمان های ویلیام فاکنر تحلیل شود
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه سعی در تجزیه و تحلیل تصاویر of در ویلیام Faulkner دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Its antihero and narrator, Balram Halwai, is a cocksure, uneducated young man, the son of an impoverished rickshaw driver.
[ترجمه گوگل]ضدقهرمان و راوی آن، بلرام هالوای، یک مرد جوان بیسواد و بیسواد، پسر یک راننده ریکشا فقیر است
[ترجمه ترگمان]پسر antihero و راوی آن، Balram Halwai، یک مرد جوان بی سواد و بی سواد است که پسر یک راننده کالسکه فقیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The following year, Woo's A Better Tomorrow . . . introduced Chow Yun-fat as the sullen, brutal antihero and Cheung as his sensitive counterpart.
[ترجمه گوگل]سال بعد، Woo's A Better Tomorrow چاو یون-فت را به عنوان ضدقهرمان عبوس و بی رحم و چونگ به عنوان همتای حساس خود معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]سال بعد، وو: فردا بهتر است، چو یون را به عنوان همتای حساس خود antihero و brutal معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The filmmakers had bucked conventional wisdom by casting Mr. Smith as a drunken antihero who needs as much help as he can offer others.
[ترجمه گوگل]سازندگان فیلم با انتخاب آقای اسمیت به عنوان یک ضدقهرمان مست که به کمک هر چه بیشتر به دیگران نیاز دارد، خرد متعارف را زیر پا گذاشتند
[ترجمه ترگمان]فیلم سازان با دادن آقای اسمیت به عنوان یک فرد مستی که به اندازه او به دیگران کمک کند، با ایجاد عقل معمولی مخالفت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But the last time this user accessed the profile was way back in 200 when Julian Assange wasn't the cable-dumping antihero he is today.
[ترجمه گوگل]اما آخرین باری که این کاربر به این نمایه دسترسی پیدا کرد، در سال 200 بود، زمانی که جولیان آسانژ آن ضدقهرمان پرخاشگر امروزی نبود
[ترجمه ترگمان]اما آخرین باری که این کاربر به این مجموعه دسترسی پیدا کرد، در سال ۲۰۰ برمی گردد هنگامی که جولیان آسانژ the cable که امروز هست، نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In his novel Chapaev and Void, the role of the antihero is to subvert the grand narration by rewriting the original.
[ترجمه گوگل]در رمان چاپایف و باطل، نقش ضدقهرمان این است که با بازنویسی نسخه اصلی، روایت بزرگ را زیر و رو کند
[ترجمه ترگمان]در رمان his و Void، نقش of، واژگون کردن روایت اصلی با بازنویسی اصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید