antifreeze

/ˈæntiˌfriz//ˈæntifriːz/

معنی: ضد یخ، مادهء ضد یخ
معانی دیگر: آبگونه ی ضد یخ، پاد یخ، ماده ء ضد ی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a substance that lowers the freezing point of a liquid such as water, esp. in an automobile radiator.

جمله های نمونه

1. Fill the cooling system with antifreeze as a protection against frost.
[ترجمه گوگل]سیستم خنک کننده را با ضد یخ به عنوان محافظت در برابر یخ زدگی پر کنید
[ترجمه ترگمان]سیستم خنک کننده را با ضد یخ ها به عنوان یک محافظ در برابر یخ پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lack of antifreeze is a major cause of highway breakdowns.
[ترجمه گوگل]فقدان ضد یخ عامل اصلی خرابی بزرگراه ها است
[ترجمه ترگمان]نبود ضد یخ ها علت اصلی خرابی بزرگراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Check the antifreeze to make sure there is enough in the system.
[ترجمه گوگل]ضد یخ را بررسی کنید تا مطمئن شوید به اندازه کافی در سیستم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ضد یخ ها را بررسی کنید تا مطمئن شوید که به اندازه کافی در سیستم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Having lost their antifreeze after nine days in the cozy cabin, they were no longer protected.
[ترجمه گوگل]با از دست دادن ضد یخ خود پس از نه روز در کابین دنج، آنها دیگر محافظت نمی شدند
[ترجمه ترگمان]بعد از ۹ روز بعد از ۹ روز در کابین گرم، آن ها از دست دادن antifreeze از دست رفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their antifreeze was already gone, and they now had a pleasant nutty flavor that I thought I could get to like.
[ترجمه گوگل]ضد یخ آنها قبلاً از بین رفته بود و آنها اکنون طعم آجیلی دلپذیری داشتند که فکر می کردم می توانم آن را دوست داشته باشم
[ترجمه ترگمان]ماده antifreeze از قبل از بین رفته بود، و حالا آن مزه pleasant را داشتند که فکر می کردم می توانم آن را دوست داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Used in the construction and fitting-in antifreeze, concrete can harden in the negative temperature and the time to achieve sufficient strength antifreeze.
[ترجمه گوگل]بتن با استفاده در ساخت و نصب ضد یخ می تواند در دمای منفی و زمان رسیدن به ضد یخ با استحکام کافی سفت شود
[ترجمه ترگمان]در ساخت و نصب انواع ضد یخ ها استفاده می شود، بتون می تواند در دمای منفی و زمان برای رسیدن به ضد یخ کافی سفت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The present invention discloses wild rice antifreeze gene and its coded protein and application.
[ترجمه گوگل]اختراع حاضر ژن ضد یخ برنج وحشی و پروتئین رمزگذاری شده و کاربرد آن را افشا می کند
[ترجمه ترگمان]اختراع موجود، ژن ضد antifreeze برنج و پروتیین کد شده آن را آشکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In addition, the strength of the antifreeze solution can be tested.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، قدرت محلول ضد یخ را می توان آزمایش کرد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مقاومت محلول ضد یخ ها را می توان مورد آزمایش قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Solvent for perfume pharmaceutical preparations coloring matter Antifreeze in automobile Starting material for various synthesis .
[ترجمه گوگل]حلال برای مواد رنگ آمیزی عطر مواد دارویی ضد یخ در خودرو مواد اولیه برای سنتزهای مختلف
[ترجمه ترگمان]Solvent برای تولید عطر دارویی برای تولید عطر، مواد اولیه تولید خودرو را برای سنتز مختلف تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They think the genesfor antifreeze proteins jumped from one species to another.
[ترجمه گوگل]آنها فکر می کنند که ژن های پروتئین های ضد یخ از گونه ای به گونه دیگر پرش کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها فکر می کنند که the ضد یخ ها از یک گونه به گونه های دیگر می پریدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Suihua Dongfeng Automobile production plants mainly in antifreeze, lubricants, car - care products based.
[ترجمه گوگل]Suihua Dongfeng کارخانه تولید خودرو عمدتا در ضد یخ، روان کننده ها، ماشین - محصولات مراقبت بر اساس
[ترجمه ترگمان]Suihua Dongfeng کارخانه تولید خودرو عمدتا در انواع ضد یخ ها، مواد روانکار و محصولات مراقبت از خودرو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Acute renal failure can be caused by loss of blood supply, hypercalcemia, or toxins such as ethylene glycol (antifreeze) or aminoglycoside antibiotics.
[ترجمه گوگل]نارسایی حاد کلیه می تواند در اثر از دست دادن خون، هیپرکلسمی یا سمومی مانند اتیلن گلیکول (ضد یخ) یا آنتی بیوتیک های آمینوگلیکوزید ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]نارسایی حاد کلیوی می تواند ناشی از از دست دادن منبع خون، hypercalcemia، یا سموم مانند اتیلن گلیکول یا آنتی بیوتیک های aminoglycoside باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I really need some antifreeze in me on cold days like this.
[ترجمه گوگل]من واقعاً در چنین روزهای سردی به مقداری ضد یخ نیاز دارم
[ترجمه ترگمان]من در روزه ای سرد مثل این به یه مقدار ماده ضد یخ احتیاج دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An antifreeze a liquid that is added to water to keep it from freezing.
[ترجمه گوگل]ضد یخ مایعی است که برای جلوگیری از یخ زدگی به آب اضافه می شود
[ترجمه ترگمان]یک ضد antifreeze مایع که به آب اضافه می شود تا آن را از انجماد نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضد یخ (اسم)
antifreeze

مادهء ضد یخ (اسم)
antifreeze

تخصصی

[خودرو] ضد یخ
[شیمی] ضد یخ، آبگونه ى ضد یخ، پاد یخ
[عمران و معماری] ضدیخ
[مهندسی گاز] ضدیخ
[نساجی] ضد یخ - ضد انجماد
[پلیمر] ضدیخ، ضد انجماد

انگلیسی به انگلیسی

• substance added to engine fluid to lower it's freezing point
anti-freeze is a liquid which is added to water to stop it freezing. it is used in the radiator of a car in cold weather.

پیشنهاد کاربران

بپرس