antidiuretic

جمله های نمونه

1. Antidiuretic hormone renders these segments of the nephron freely permeable to water.
[ترجمه گوگل]هورمون آنتی دیورتیک این بخش های نفرون را آزادانه به آب نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان]هورمون Antidiuretic این بخش ها را از nephron قابل نفوذ به آب ارایه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Under these circumstances, thirst and antidiuretic hormone secretion would be stimulated or inhibited in parallel.
[ترجمه گوگل]در این شرایط، تشنگی و ترشح هورمون ضد ادرار به طور موازی تحریک یا مهار می شوند
[ترجمه ترگمان]در این شرایط، ترشح هورمون and و antidiuretic به طور موازی تحریک یا مهار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When tonicity rises, release of antidiuretic hormone increases water reabsorption and reduces excretion of solute-free water.
[ترجمه گوگل]هنگامی که تونیک افزایش می یابد، ترشح هورمون ضد ادرار باعث افزایش جذب مجدد آب و کاهش دفع آب بدون املاح می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که tonicity افزایش می یابد، هورمون antidiuretic ترشح آب را افزایش داده و دفع آب حل شونده را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thus, antidiuretic hormone should be given, as well.
[ترجمه گوگل]بنابراین، هورمون ضد ادرار نیز باید داده شود
[ترجمه ترگمان]در نتیجه هورمون antidiuretic نیز باید داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When antidiuretic hormone is present to a maximal degree, urine concentration is high.
[ترجمه گوگل]هنگامی که هورمون ضد ادرار به حداکثر درجه وجود دارد، غلظت ادرار بالا است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که هورمون antidiuretic به مقدار حداکثر وجود دارد، غلظت ادرار بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When antidiuretic hormone is absent, urinary dilution occurs.
[ترجمه گوگل]هنگامی که هورمون ضد ادرار وجود ندارد، رقیق شدن ادرار رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که هورمون antidiuretic وجود ندارد، رقیق شدگی ادرار رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the absence of antidiuretic hormone, the distal tubule and collecting duct are impermeable to water.
[ترجمه گوگل]در غیاب هورمون آنتی دیورتیک، لوله دیستال و مجرای جمع کننده نسبت به آب نفوذ ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]در عدم وجود هورمون antidiuretic، tubule دور و تجمع مجرای سرریز در آب نفوذ ناپذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Syndrome of inappropriate secretion of antidiuretic hormone and diabetes insipidus occurring in very short order in the same patient is rare.
[ترجمه گوگل]سندرم ترشح نامناسب هورمون آنتی دیورتیک و دیابت بی مزه که در مدت بسیار کوتاهی در یک بیمار اتفاق می افتد نادر است
[ترجمه ترگمان]سندرم ترشح نادرست هورمون antidiuretic و دیابت insipidus که به ترتیب بسیار کمی در یک بیمار رخ می دهد نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dilutional hyponatremia Excessive secretion of antidiuretic hormone syndrome Acute drug poisoning.
[ترجمه گوگل]هیپوناترمی رقیق کننده ترشح بیش از حد هورمون آنتی دیورتیک نشانگان مسمومیت دارویی حاد
[ترجمه ترگمان]dilutional hyponatremia ترشح بیش از حد در ترشح هورمون antidiuretic حاد در مسمومیت مواد مخدر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Antidiuretic hormone ( ADH ) radioimmunoassay ( RIA ) Kit was researched using the anti - ADH serum.
[ترجمه گوگل]کیت رادیوامونواسی هورمون آنتی دیورتیک ( ADH ) با استفاده از سرم ضد ADH مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]hormone Antidiuretic (adh)radioimmunoassay (RIA)با استفاده از سرم ضد adh مورد تحقیق قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective : To investigate the effect of antidiuretic hormone ( ADH ) to renal function in preterm infants.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر هورمون ضد ادرار (ADH) بر عملکرد کلیه در نوزادان نارس
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثر هورمون antidiuretic (adh)به عملکرد کلیه در نوزادان preterm
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A prescription antidiuretic can cut down on nighttime urination if this is the only problem.
[ترجمه گوگل]اگر تنها مشکل این باشد، یک آنتی‌دیورتیک تجویزی می‌تواند ادرار شبانه را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]A تجویز شده می تواند ادرار شبانه را کاهش دهد اگر این تنها مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Vasopressin - An antidiuretic that controls the amount of fluid in the body.
[ترجمه گوگل]وازوپرسین - یک آنتی دیورتیک که میزان مایعات بدن را کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]vasopressin - An که مقدار سیال را در بدن کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Addition of solute causes a rise in tonicity with stimulation of both thirst and antidiuretic hormone release. Fluid retention ensues.
[ترجمه گوگل]افزودن املاح باعث افزایش تونسیته با تحریک تشنگی و ترشح هورمون ضد ادرار می شود احتباس مایعات رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]افزودن مواد حل شده باعث افزایش in و تحریک هورمون both و هورمون antidiuretic می شود نگهداری سیال از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• reducing the formation of urine (of a drug)

پیشنهاد کاربران