anticlinal

/ˌæntɪˈklaɪnl//ˈæntɪˈklaɪnl/

(زمین شناسی) تاقدیسی، وابسته به تاقدیس، طاقی

جمله های نمونه

1. The both surface cells had sinuate anticlinal walls in surface view.
[ترجمه گوگل]هر دو سلول سطحی دارای دیواره های تاقدیس سینوسی در نمای سطحی بودند
[ترجمه ترگمان]هر دو سلول سطحی، دیواره ای anticlinal را در نمای سطحی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There are favorable condition for formation of non anticlinal oil & gas pools in the Tarim Basin.
[ترجمه گوگل]شرایط مساعدی برای تشکیل استخرهای غیر تاقدیس نفت و گاز در حوضه تاریم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]شرایط مساعدی برای تشکیل استخرهای non نفتی & در حوضه Tarim وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Spacings between anticlinal crests and synclinal troughs in the be equal in some series of folds.
[ترجمه گوگل]فواصل بین تاج های تاقدی و ناودیس در برخی از سری از چین ها برابر است
[ترجمه ترگمان]Spacings میان قله های anticlinal و synclinal troughs در بعضی از چین ها به تساوی رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The anticlinal wall of a cell is perpendicular to the surface of the plant body.
[ترجمه گوگل]دیواره تاقدیس سلول عمود بر سطح بدن گیاه است
[ترجمه ترگمان]دیواره سلولی یک سلول عمود بر سطح بدنه گیاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The core of the anticlinal fold, which is squeezed between faults, underwent intense crushing.
[ترجمه گوگل]هسته چین‌های تاقدیس که بین گسل‌ها فشرده می‌شود، دچار خرد شدن شدید شد
[ترجمه ترگمان]هسته of anticlinal، که بین خطاها فشرده می شود، تحت فشار شدید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fulongquan gas field is situated in transition zone between the massif in southeast of Songliao basin and the center depressed area. It is made up of south and north anticlinal high.
[ترجمه گوگل]میدان گازی Fulongquan در منطقه گذار بین توده در جنوب شرقی حوضه Songliao و منطقه فرورفته مرکز واقع شده است از ارتفاعات تاقدیس جنوبی و شمالی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]میدان گازی Fulongquan در منطقه انتقال بین کوه in در جنوب شرقی حوضه Songliao و منطقه افسرده قرار گرفته است این شهر از جنوب و شمال anticlinal ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In view of the variation in the dip, here could be a local anticlinal fold.
[ترجمه گوگل]با توجه به تنوع در شیب، اینجا می تواند یک چین تاقدیس محلی باشد
[ترجمه ترگمان]با توجه به تنوع در شیب، اینجا ممکن است یک anticlinal محلی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The amplitude ratio anomaly and the velocity ratio anomaly in HBC area can be usually seen at anticlinal axis areas and small noses.
[ترجمه گوگل]ناهنجاری نسبت دامنه و ناهنجاری نسبت سرعت در ناحیه HBC معمولاً در نواحی محور تاقدیس و دماغه های کوچک قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]بی قاعدگی نسبت دامنه و نسبت سرعت در ناحیه HBC را می توان معمولا در مناطق محور anticlinal و بینی های کوچک مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is shown that the leaf epidermal cells are polygonal or irregular in shape. The patterns of anticlinal walls are straight, sinuous or sinuate.
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که سلول های اپیدرمی برگ چند ضلعی یا به شکل نامنظم هستند نقوش دیوارهای تاقدیس مستقیم، سینوسی یا سینوسی هستند
[ترجمه ترگمان]نشان داده می شود که سلول های برگ epidermal به شکل چند ضلعی یا بی قاعده هستند الگوهای دیواره ای anticlinal مستقیم، مارپیچی یا sinuate هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] طاقدیسی اسم: یک اصطلاح منسوخ شده گرفته شده از طاقدیس. صفت: تعلق داشتن یا وابسته بودن به یک طاقدیس.

انگلیسی به انگلیسی

• descending on both sides from a central axis (geology)

پیشنهاد کاربران

عمودی
عرضی یا افقی
anticlinal ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: طاقدیسی
تعریف: مربوط به طاقدیس

بپرس