1. The conclusion of the movie was anticlimactic.
2. Everything after the discovery of the murderer was anticlimactic.
[ترجمه گوگل]همه چیز بعد از کشف قاتل ضد اقلیم بود
[ترجمه ترگمان]همه چیز بعد از کشف آن قاتل خلاف انتظارم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Such single - digit increases may anticlimactic for a company that has notched double - digit growth for years.
[ترجمه گوگل]چنین افزایشهای تک رقمی ممکن است برای شرکتی که سالها رشد دو رقمی داشته است، ضدآفتاب باشد
[ترجمه ترگمان]چنین افزایش های تک رقمی ممکن است برای یک شرکت که رشد دو رقمی را برای سال ها به دست آورده است، مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The vote itself was anticlimactic, coming three weeks after the close of my defense.
[ترجمه گوگل]این رای به خودی خود ضد اوج بود و سه هفته پس از پایان دفاعیه من برگزار شد
[ترجمه ترگمان]رای خود خلاف انتظارم بود، سه هفته پس از پایان دفاع از خودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There was so much publicity and hype beforehand, that the performance itself was a touch anticlimactic.
[ترجمه گوگل]از قبل آنقدر تبلیغات و هیاهو وجود داشت که خود اجرا یک اثر ضدکلیماتیک بود
[ترجمه ترگمان]قبل از آن تبلیغات و hype زیاد بود که نمایش به خودی خود یک anticlimactic لمسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The decision had taken so long and polio had so retreated from public concern that it was all anticlimactic.
[ترجمه گوگل]این تصمیم آنقدر طولانی شده بود و فلج اطفال آنقدر از نگرانی عمومی عقب نشینی کرده بود که همه چیز ضد آب و هوا بود
[ترجمه ترگمان]این تصمیم به قدری طول کشیده بود و فلج اطفال از نگرانی های عمومی دور شده بود که همه آن ها anticlimactic بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Without actually wrecking the trilogy, Foundation's Edge is vaguely anticlimactic. 010: Odyssey Two is more colourful.
[ترجمه گوگل]بدون از بین بردن سه گانه، Foundation's Edge به طور مبهمی ضد اقلیم است 010: اودیسه دو رنگارنگ تر است
[ترجمه ترگمان]بدون در واقع شکستن این سه گانه، لبه بنیاد به طور مبهم anticlimactic است ۰۱۰: Odyssey ۲ بیشتر رنگارنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She shared my sentiments that it was one of the more anticlimactic milestones of my career.
[ترجمه گوگل]او احساسات من را به اشتراک گذاشت که این یکی از نقطه عطفترین نقطه عطف دوران حرفهای من بود
[ترجمه ترگمان]او با من هم عقیده بود که یکی از نشانه های خلاف انتظار شغلی من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. America is on the verge of something historic and it almost seems anticlimactic.
[ترجمه گوگل]آمریکا در آستانه چیزی تاریخی است و تقریباً ضد اقلیم به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]آمریکا در آستانه چیزی تاریخی است و تقریبا به نظر می رسد anticlimactic باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید