anticipant

/ænˈtɪsəpənt//ænˈtɪsɪpənt/

معنی: پیش بینی کننده، امیدوار، ابستن، بار دار
معانی دیگر: چشم براه، منتظر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: arriving or taking action in advance.

(2) تعریف: expectant; awaiting.
اسم ( noun )
• : تعریف: one who waits expectantly, or who takes action in advance of an awaited event.

جمله های نمونه

1. The corollary of the experiment has reached the anticipant goal.
[ترجمه گوگل]نتیجه آزمایش به هدف پیش بینی شده رسیده است
[ترجمه ترگمان]استنباط این آزمایش به هدف anticipant رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He remains an anticipant to the end.
[ترجمه گوگل]او تا آخر منتظر باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]او تا پایان یک anticipant باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We were eagerly anticipant of her arrival.
[ترجمه گوگل]ما مشتاقانه منتظر آمدنش بودیم
[ترجمه ترگمان]ما مشتاق رسیدن او بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Test result complete contented anticipant of various index sign.
[ترجمه گوگل]نتیجه آزمایش پیش بینی کننده رضایت کامل از علائم شاخص مختلف
[ترجمه ترگمان]نتیجه تست کیفیت راضی بودن نشانه مختلف را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The algorithm expands the error between the big value stylebook and anticipant output, making the network modify the weight toward the direction of higher simulating precision to flood peak.
[ترجمه گوگل]این الگوریتم خطای بین استایل‌بوک ارزش بزرگ و خروجی پیش‌بینی را گسترش می‌دهد و باعث می‌شود شبکه وزن را در جهت دقت شبیه‌سازی بالاتر به اوج سیل تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم خطای بین خروجی مقدار بزرگ stylebook و خروجی anticipant را گسترش می دهد و باعث می شود که شبکه وزن را به سمت مسیر شبیه سازی بالاتر نسبت به بیشینه سیل تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Parameters of controller were tuned by comparing with corresponding coefficients of anticipant close - loop transfer function matrix.
[ترجمه گوگل]پارامترهای کنترل کننده با مقایسه با ضرایب مربوطه ماتریس تابع انتقال حلقه نزدیک پیش بینی تنظیم شدند
[ترجمه ترگمان]پارامترهای کنترلر با مقایسه ضرایب متناظر ماتریس تابع انتقال حلقه بسته، تنظیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Experiment results show that the improved model has come an anticipant result.
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایش نشان می دهد که مدل بهبود یافته یک نتیجه پیش بینی شده است
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش نشان می دهد که مدل بهبود یافته نتیجه قابل قبولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Parameters of controller were tuned by comparing with corresponding coefficients of an anticipant close-loop transfer function matrix.
[ترجمه گوگل]پارامترهای کنترلر با مقایسه با ضرایب متناظر یک ماتریس تابع انتقال حلقه بسته پیش بینی تنظیم شدند
[ترجمه ترگمان]پارامترهای کنترلر با مقایسه ضرایب متناظر یک ماتریس تابع انتقال حلقه بسته anticipant تنظیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The article gives an example, proves this system can obtain the anticipant effect.
[ترجمه گوگل]مقاله با مثالی ثابت می کند که این سیستم می تواند اثر پیش بینی را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک مثال ارائه می کند، ثابت می کند که این سیستم می تواند اثر anticipant را بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The CNC system is used in G - CNC 6135 machine tool, and anticipant result is acquired.
[ترجمه گوگل]سیستم CNC در ماشین ابزار G - CNC 6135 استفاده می شود و نتیجه پیش بینی شده به دست می آید
[ترجمه ترگمان]سیستم CNC در ابزار ماشین ۶۱۳۵ جی - CNC به کار می رود و نتیجه anticipant به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In sum, the result of this paper achieves anticipant goal of this project.
[ترجمه گوگل]در مجموع، نتیجه این مقاله به هدف پیش بینی شده این پروژه دست می یابد
[ترجمه ترگمان]در مجموع، نتیجه این مقاله به هدف anticipant این پروژه دست می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper proposes a new external sorting algorithm. The algorithm need not to produce original merged segment in advance and can immediately get the anticipant sorting result.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک الگوریتم مرتب‌سازی خارجی جدید را پیشنهاد می‌کند الگوریتم نیازی به تولید بخش ادغام شده اصلی از قبل ندارد و می تواند فوراً نتیجه مرتب سازی پیش بینی را دریافت کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک الگوریتم مرتب سازی خارجی جدید را پیشنهاد می کند لازم به ذکر است که این الگوریتم باید از قبل بخش ادغام شده را تولید کند و بلافاصله می تواند نتیجه مرتب سازی صعودی را بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The practice indicates that this support plan is reasonable, and achieves the purpose of anticipant.
[ترجمه گوگل]عمل نشان می دهد که این طرح حمایتی معقول است و به هدف پیش بینی کننده دست می یابد
[ترجمه ترگمان]این روش نشان می دهد که این طرح پشتیبانی منطقی است و به هدف of دست می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An online survey conducted by Sohu. com in May 2005 showed half of the anticipant thought multinational becoming virtueless.
[ترجمه گوگل]یک نظرسنجی آنلاین که توسط Sohu انجام شد com در ماه مه 2005 نشان داد که نیمی از پیش‌بینی‌کنندگان فکر می‌کردند که چندملیتی بی‌فضیلت می‌شوند
[ترجمه ترگمان]یک نظرسنجی آنلاین که توسط Sohu انجام شد com در می ۲۰۰۵ نشان داد که نیمی از تفکر anticipant تبدیل به virtueless شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیش بینی کننده (اسم)
anticipant, seer

امیدوار (صفت)
anticipant, hopeful, heartsome, sanguinary, sanguineous

ابستن (صفت)
great, big, anticipant, pregnant, expectant, enceinte, gravid, heavy

بار دار (صفت)
anticipant, pregnant, gravid, heavy

انگلیسی به انگلیسی

• one who anticipates, one who expects
expectant, looking forward to

پیشنهاد کاربران

انتظار، منتظر بودن، امید داشتن،
( وامواژه از لاتین )
1. ( صفت )
1. 1 ( قدیمی ) پیشرو، پیش آیند
1. 2 مورد انتظار، آینده نگر، پیش گوینده ( معمولا با of )
2. ( اسم ) پیشگو، پیش بینی کننده، پیش آگهی دهنده، آینده نگر
منبع: Oxford English Dictionary

بپرس