anti rust

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of rust.

جمله های نمونه

1. Ray painted below the waterline with a special anti-rust paint.
[ترجمه گوگل]ری زیر خط آب را با رنگ مخصوص ضد زنگ رنگ آمیزی کرد
[ترجمه ترگمان]ری زیر خط آب با یک رنگ ضد زنگ مخصوص نقاشی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The invention discloses an environment-friendly thixotropic antirust oil which is composed of base oil, barium-free antirusting agent, thixotropic agent, accessory ingredient and antioxygen.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک روغن ضد زنگ تیکسوتروپیک سازگار با محیط زیست را نشان می دهد که از روغن پایه، عامل ضد زنگ بدون باریم، عامل تیکسوتروپیک، ماده جانبی و آنتی اکسیژن تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]این اختراع از نفت - thixotropic environment که از نفت پایه تشکیل شده، barium - free، عامل thixotropic، تشکیل دهنده لوازم جانبی و antioxygen می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The existing antirust technology has a lot of shortcomings, by contrast, environmental protection type aqueous rust inhibitor is superior in the field of metal materials protection.
[ترجمه گوگل]فن آوری ضد زنگ موجود دارای کاستی های زیادی است، در مقابل، نوع حفاظت از محیط زیست بازدارنده زنگ آبی در زمینه حفاظت از مواد فلزی برتر است
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی antirust موجود دارای نقص های زیادی است، در مقابل، نوع حفاظت از محیط زیست و بازدارنده زنگ آهن در زمینه حفاظت از مواد فلزی برتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Antirust property of oil-soluble corrosion inhibitor was studied by tests of salt spray, wet and hot, corrosion and replacement of water.
[ترجمه گوگل]خاصیت ضد زنگ بازدارنده خوردگی محلول در روغن با آزمایش‌های نمک پاشی، مرطوب و گرم، خوردگی و جایگزینی آب مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]خاصیت Antirust مهار خوردگی محلول در نفت با آزمایش اسپری نمک، مرطوب و داغ، خوردگی و جایگزینی آب مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Expose surface and screw head should be wiped antirust oil in the distend cover after finishing.
[ترجمه گوگل]سطح اکسپوز و سر پیچ باید پس از اتمام کار، روغن ضد زنگ را در پوشش متسع پاک کنید
[ترجمه ترگمان]سطح و سر پیچ باید بعد از اتمام، روغن antirust را در پوشش distend پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Using the imported special antirust paint prevents desquamation and regimentation.
[ترجمه گوگل]استفاده از رنگ مخصوص ضد زنگ وارداتی از پوسته پوسته شدن و هنگ شدن جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از رنگ خاص antirust از desquamation و regimentation جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Phosphatizing. Antirust. In addition to wax, water and other products have also been in the market account for a large share of.
[ترجمه گوگل]فسفاته کردن ضد زنگ علاوه بر موم، آب و سایر محصولات نیز سهم زیادی در بازار به خود اختصاص داده اند
[ترجمه ترگمان]Phosphatizing Antirust علاوه بر موم، آب و محصولات دیگر نیز برای سهم بزرگی از آن ها در بازار بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At the end covered the product by antirust paper.
[ترجمه گوگل]در پایان محصول را با کاغذ ضد زنگ پوشانید
[ترجمه ترگمان]در پایان محصول را با استفاده از کاغذ antirust پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Applying coat of grease or antirust oil on unpainted metal surface and every frictional part.
[ترجمه گوگل]اعمال یک لایه گریس یا روغن ضد زنگ روی سطح فلزی رنگ نشده و هر قسمت اصطکاکی
[ترجمه ترگمان]استفاده از روغن گریس و روغن زیتون بر روی سطح فلز بدون رنگ و هر قسمت اصطکاکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This paper has introduced the antirust cutting fluid's action mechanism, formulation and using result in production.
[ترجمه گوگل]این مقاله مکانیسم عمل سیال برش ضد زنگ، فرمولاسیون و استفاده از نتیجه در تولید را معرفی کرده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله مکانیسم عمل برشی antirust، فرمول بندی و استفاده از نتایج تولید را معرفی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Antirust performance, protect the core box and extend the life of core box.
[ترجمه گوگل]عملکرد ضد زنگ، محافظت از جعبه هسته و افزایش عمر جعبه هسته
[ترجمه ترگمان]عملکرد Antirust، از صندوق مرکزی محافظت می کند و زندگی جعبه هسته ای را گسترش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The antirust capacity of the coatings is equivalent to the traditional coatings with silicon lead chromate as antirust pigment.
[ترجمه گوگل]ظرفیت ضد زنگ پوشش ها معادل پوشش های سنتی با کرومات سرب سیلیکون به عنوان رنگدانه ضد زنگ است
[ترجمه ترگمان]ظرفیت antirust پوشش ها معادل با پوشش های سنتی با silicon (کرومات سرب (pigment)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is more than a year that the antirust period of thin-film antirust oil SY-100 developed with resin, rust inhibitor and other additives.
[ترجمه گوگل]بیش از یک سال است که دوره ضد زنگ روغن ضد زنگ لایه نازک SY-100 با رزین، بازدارنده زنگ و سایر مواد افزودنی توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]بیش از یک سال است که دوره antirust نفت خام film - ۱۰۰ با رزین، بازدارنده زنگ آهن و مواد افزودنی دیگر توسعه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A kind of transparent micro emulsion as cutting fluid consisted of surfactant, lubricant, antirust additive, stabilizer, mineral oil with low viscosity, biocide and water, etc.
[ترجمه گوگل]نوعی میکرو امولسیون شفاف به عنوان سیال برش شامل سورفکتانت، روان کننده، افزودنی ضد زنگ، تثبیت کننده، روغن معدنی با ویسکوزیته کم، بیوسید و آب و غیره است
[ترجمه ترگمان]نوعی از امولسیون کننده شفاف به عنوان سیال برشی شامل سورفاکتانت، lubricant، افزودنی، افزودنی، stabilizer، روغن معدنی با ویسکوزیته پایین، biocide و آب و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The fastness is enduring, defending to consume, guard against theft, antirust function.
[ترجمه گوگل]استحکام پایدار است، دفاع برای مصرف، محافظت در برابر سرقت، عملکرد ضد زنگ
[ترجمه ترگمان]استواری ثابت است، دفاع از مصرف، محافظت در برابر دزدی، عملکرد antirust
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[خودرو] ضد زنگ

انگلیسی به انگلیسی

• preventing rust
rustproof, resistant to rust
something that prevents rust; something resistant to rust

پیشنهاد کاربران

بپرس