anthropologist

/ˌænθrəˈpɑːlədʒəst//ˌænθrəˈpɒlədʒɪst/

معنی: انسان شناس
معانی دیگر: مردم شناس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person engaged in the study of anthropology.

- As an anthropologist, she was interested in the rituals that accompanied birth and death in these cultures.
[ترجمه گوگل] او به عنوان یک انسان شناس، به آداب و رسومی که همراه با تولد و مرگ در این فرهنگ ها بود، علاقه مند بود
[ترجمه ترگمان] او به عنوان یک انسان شناس، به آیینی که همراه با تولد و مرگ در این فرهنگ ها همراه بود، علاقه مند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an armchair anthropologist
مردم شناسی که از صندلی خود تکان نخورده (و بین مردم نرفته).

2. Typically, the anthropologist finds that individuals hold titular offices by virtue of their position in the kinship system.
[ترجمه گوگل]به طور معمول، انسان شناس متوجه می شود که افراد به دلیل موقعیتی که در سیستم خویشاوندی دارند، مناصب مقامی را در اختیار دارند
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، انسان شناس کشف می کند که افراد به واسطه موقعیت خود در سیستم خویشاوندی، offices رسمی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One of those who left is anthropologist Mikel Azurmendi, a militant progressive and a leading figure in the fight against Franco.
[ترجمه گوگل]یکی از کسانی که ترک کرد، میکل آزورمندی، مردم‌شناس است، یک پیشرو مبارز و از چهره‌های پیشرو در مبارزه با فرانکو
[ترجمه ترگمان]یکی از کسانی که باقی مانده، Mikel Mikel، یک ستیزه جو پیشرو و یک شخصیت پیشرو در مبارزه علیه فرانکو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The anthropologist, Steven Mosher is a doctoral student at Stanford.
[ترجمه گوگل]استیون موشر، انسان شناس، دانشجوی دکترا در استنفورد است
[ترجمه ترگمان]انسان شناس، استیون موشر، دانشجوی دکترای دانشگاه استنفورد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When you read anything that any anthropologist has written on the topic of kinship terminology be on your guard.
[ترجمه گوگل]وقتی مطالبی را می خوانید که هر انسان شناس در مورد اصطلاحات خویشاوندی نوشته است، مراقب خود باشید
[ترجمه ترگمان]زمانی که شما چیزی را می خوانید که هر انسانی بر روی موضوع of مربوط به guard نوشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Forensic Anthropologist Walter Birkby, now retired, said the cause of death was almost certainly murder.
[ترجمه گوگل]والتر بیرکبی، انسان شناس پزشکی قانونی، که اکنون بازنشسته شده است، گفت که علت مرگ تقریباً به طور قطع قتل بوده است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات جنایی با والتر Birkby، که حالا بازنشسته شده بود، گفت که علت مرگ تقریبا قتل بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is at this point that the anthropologist, when pressed, retreats into impenetrable jungles of ethnographic fact.
[ترجمه گوگل]در این نقطه است که انسان شناس، وقتی تحت فشار قرار می گیرد، به جنگل های نفوذ ناپذیر واقعیت قوم نگاری عقب نشینی می کند
[ترجمه ترگمان]در این نقطه است که انسان شناس، هنگامی که فشار می آورد، به جنگل های غیرقابل نفوذ در حقیقت قوم شناختی پناه می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The editor will continue to be anthropologist, art historian and classicist Francesco Pellizzi.
[ترجمه گوگل]ویراستار همچنان انسان شناس، مورخ هنر و کلاسیک نویس فرانچسکو پلیزی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]سردبیر به انسان شناس، مورخ هنری و classicist فرانچسکو Pellizzi ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This involved his formative experience as a young anthropologist.
[ترجمه گوگل]این شامل تجربه شکل گیری او به عنوان یک انسان شناس جوان بود
[ترجمه ترگمان]این شامل تجربه سازنده او به عنوان یک انسان شناس جوان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Robert Foley is an anthropologist at Cambridge University who has tried to piece together the history of our social system.
[ترجمه گوگل]رابرت فولی یک انسان شناس در دانشگاه کمبریج است که سعی کرده تاریخ نظام اجتماعی ما را جمع آوری کند
[ترجمه ترگمان]رابرت فولی، یک انسان شناس در دانشگاه کمبریج است که سعی دارد تاریخ نظام اجتماعی ما را به هم بریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. n January 197 the anthropologist Margaret Mead published a startling little essay in TV Guide.
[ترجمه گوگل]در ژانویه 197، مارگارت مید، انسان‌شناس، مقاله کوچک شگفت‌انگیزی را در راهنمای تلویزیون منتشر کرد
[ترجمه ترگمان]در روز ۱۹۷ ژانویه، یک انسان شناس، مارگارت مید، یک مقاله عجیب و غریب را در راهنمای تلویزیون منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The anthropologist and physician Melvin Konner began his career in the late 1960s studying how hunter-gatherer people in southern Africa's Kalahari Desert raised their children.
[ترجمه گوگل]ملوین کونر، انسان شناس و پزشک، کار خود را در اواخر دهه 1960 با مطالعه این که چگونه مردم شکارچی-گردآورنده در صحرای کالاهاری در جنوب آفریقا فرزندان خود را بزرگ کردند، آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]انسان شناسی و پزشک ملوین Konner کار خود را در اواخر دهه ۱۹۶۰ شروع کرد و نشان داد که چگونه انسان های شکارچی در کویر کالاهاری جنوبی فرزندان خود را بزرگ کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An elusive, Cambridge - trained anthropologist made his career largely in the United States.
[ترجمه گوگل]یک انسان شناس گریزان و آموزش دیده کمبریج کار خود را عمدتاً در ایالات متحده انجام داد
[ترجمه ترگمان]یک انسان شناس تازه کار، فارغ التحصیل دانشگاه کمبریج، شغل خود را تا حد زیادی در آمریکا انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You can ask Mr. Smith, the anthropologist, about the anthropoid struction of certain apes.
[ترجمه گوگل]می توانید از آقای اسمیت، انسان شناس، در مورد ساختار انسان شناسی میمون های خاص بپرسید
[ترجمه ترگمان]می توانید از آقای اسمیت، انسان شناس، درباره the certain از apes بپرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انسان شناس (اسم)
anthropologist

انگلیسی به انگلیسی

• expert in anthropology (study of the development of the human race)

پیشنهاد کاربران

جامعه شناس، انسان شناس
کسی که به طور علمی انسان ها و جوامع آنها، آداب و رسوم، فرهنگ ها، باورها و روابط آنها را مطالعه می کند.
A scientist who study about people and their societies
انسان شناس
anthropologist ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: انسان شناس
تعریف: مربوط به انسان شناسی
People who study different cultures
انسان شناسی.
بخشی از�علوم اجتماعی�است و علم گسترده در خصوص توضیح ابعاد وجودی انسان است، �که حوزهٔ گسترده ای از فرهنگ تا تاریخ�تکامل�انسان را در برمی گیرد و ریشه های آن در علوم طبیعی و علوم اجتماعی است
A person who studies human race
آدم شناس

بپرس