1. There exists a controversy between anthropocentrism and counter - anthropocentrism on the ecological environment problem.
[ترجمه گوگل]بین انسانمرکزی و ضدانسانمرکزی در مورد مشکل محیط زیستی اختلاف نظر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بحثی بین anthropocentrism و anthropocentrism بر روی مساله محیط زیست اکولوژیکی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بحثی بین anthropocentrism و anthropocentrism بر روی مساله محیط زیست اکولوژیکی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Ecologic ethics of non - anthropocentrism produce revolution in mode of thinking, values, some basic concepts of ethics.
[ترجمه گوگل]اخلاق بومشناختی غیرانسانمحوری انقلابی در طرز تفکر، ارزشها، برخی مفاهیم اساسی اخلاق ایجاد میکند
[ترجمه ترگمان]اخلاق غیر - انقلاب تولید را در حالت تفکر، ارزش ها، برخی مفاهیم اولیه اخلاق تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اخلاق غیر - انقلاب تولید را در حالت تفکر، ارزش ها، برخی مفاهیم اولیه اخلاق تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Struggle of anthropocentrism and non - anthropocentrism is one of contemporary philosophy hot spots.
[ترجمه گوگل]مبارزه انسان محوری و غیر انسان محوری یکی از نقاط داغ فلسفه معاصر است
[ترجمه ترگمان]مبارزه of و non یکی از نقاط داغ فلسفه معاصر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مبارزه of و non یکی از نقاط داغ فلسفه معاصر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Anthropocentrism and non - anthropocentrism are two groups of studying the relationship between human being and nature.
[ترجمه گوگل]انسان محوری و غیر انسان محوری دو گروه بررسی رابطه انسان و طبیعت هستند
[ترجمه ترگمان]anthropocentrism و non دو گروه از مطالعه رابطه بین انسان و طبیعت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]anthropocentrism و non دو گروه از مطالعه رابطه بین انسان و طبیعت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Anthropocentrism, developmentalism and scientism are three tough roots going deep into human thinking.
[ترجمه گوگل]انسان محوری، توسعه گرایی و علم گرایی سه ریشه سختی هستند که در اعماق تفکر انسان قرار دارند
[ترجمه ترگمان]anthropocentrism، developmentalism و scientism سه ریشه سخت هستند که عمیقا به تفکر انسان نفوذ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]anthropocentrism، developmentalism و scientism سه ریشه سخت هستند که عمیقا به تفکر انسان نفوذ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The establishment of a centreless anthropocentrism is a development stage of environmental ethics.
[ترجمه گوگل]ایجاد یک انسان محوری بدون مرکز، مرحله توسعه اخلاق محیطی است
[ترجمه ترگمان]تاسیس a anthropocentrism یک مرحله توسعه اخلاقی محیطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تاسیس a anthropocentrism یک مرحله توسعه اخلاقی محیطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In order to solve this problem, we should give a reasonable and explicit definition on the concept of"anthropocentrism"and"non- anthropocentrism"first.
[ترجمه گوگل]برای حل این مشکل ابتدا باید تعریفی معقول و صریح از مفهوم «انسان محوری» و «غیر انسان محوری» ارائه کنیم
[ترجمه ترگمان]به منظور حل این مشکل باید یک تعریف صریح و صریح از مفهوم \"anthropocentrism\" و \"non\" داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به منظور حل این مشکل باید یک تعریف صریح و صریح از مفهوم \"anthropocentrism\" و \"non\" داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is my read of human nature that our anthropocentrism is deeply engrained.
[ترجمه گوگل]این برداشت من از طبیعت انسان است که انسان محوری ما عمیقاً ریشه دوانده است
[ترجمه ترگمان]این کتاب من از طبیعت بشری است که anthropocentrism عمیقا تحت تاثیر قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کتاب من از طبیعت بشری است که anthropocentrism عمیقا تحت تاثیر قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Ecological philosophies develop in the course of the confrontation between anthropocentrism and ecocentrism.
[ترجمه گوگل]فلسفههای بومشناختی در جریان تقابل بین انسانمرکزی و بوممرکزی توسعه مییابند
[ترجمه ترگمان]فلسفه اکولوژی در مسیر رویارویی بین anthropocentrism و ecocentrism رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فلسفه اکولوژی در مسیر رویارویی بین anthropocentrism و ecocentrism رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The paper holds that out of the social practice of mankind anthropocentrism should be stuck to but confined to a certain extent only and that misunderstanding of anthropocentrism be opposed to.
[ترجمه گوگل]این مقاله معتقد است که خارج از رویه اجتماعی نوع بشر، انسانمحوری باید فقط تا حدی محدود شود، اما باید با درک نادرست انسانمرکزی مخالفت کرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله نشان می دهد که خارج از عمل اجتماعی بشر anthropocentrism باید به حد معینی محدود شود و سو تفاهم of با آن مخالف باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مقاله نشان می دهد که خارج از عمل اجتماعی بشر anthropocentrism باید به حد معینی محدود شود و سو تفاهم of با آن مخالف باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In order to construct the scientific view of ecological ethic, we must sublate the anthropocentrism.
[ترجمه گوگل]برای ساختن دیدگاه علمی اخلاق بوم شناختی، باید انسان محوری را زیر سوال ببریم
[ترجمه ترگمان]به منظور ساختن دیدگاه علمی اخلاق اکولوژیک، ما باید the را به چالش بکشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به منظور ساختن دیدگاه علمی اخلاق اکولوژیک، ما باید the را به چالش بکشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید