• (1)تعریف: a metal device that sends or receives electromagnetic signals. • مشابه: aerial, dish
- Since the antenna broke on our car, we haven't been able to get our favorite station on the radio.
[ترجمه Anita] از انجایی که در ماشین ما انتن شکسته است، ما قادر به دریافت ایستگاه مورد علاقه ی خود در رادیو نیستیم.
|
[ترجمه پژمان] از وقتی آنتن ماشین شکست. ما نمی توانیم امواج ایستگاه مورد علاقه مون رو دریافت کنیم
|
[ترجمه گوگل] از زمانی که آنتن ماشین ما خراب شد، نتوانستیم ایستگاه مورد علاقه خود را در رادیو دریافت کنیم [ترجمه ترگمان] از آنجا که آنتن در ماشین ما شکست می خورد، ما قادر به دریافت ایستگاه مورد علاقه خود در رادیو نبودیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: a thin, sensitive appendage on the head of an insect or crustacean, used to feel with.
جمله های نمونه
1. directional antenna
آنتن راستایی (که از جهت های ویژه ای بهتر رسان گری می کند)
2. dish antenna
آنتن بشقابی
3. loop antenna (or loop aerial)
(رادیو) آنتن حلقوی،شاخک چنبری
4. a versatile antenna
یک آنتن چندسویه
5. digitate projections at the end of each radio antenna
برآمدگی های انگشتسان در انتهای هر آنتن رادیو
6. that round dingus at the end of the antenna
آن چیز گردی که در انتهای آنتن قرار دارد
7. this voltage must be in phase with the primary antenna voltage
این ولتاژ بایستی با ولتاژ اولیه ی آنتن هماهنگ (هم فاز) باشد.
8. In our village, there is an antenna on every roof for receiving TV signals.
[ترجمه پژمان] تو روستای ما روی سقف همه خانه ها یک عدد آنتن ( سیخک ) گیرنده امواج تلویزیونی وجود داره
|
[ترجمه گوگل]در روستای ما روی هر پشت بام آنتنی برای دریافت سیگنال تلویزیون وجود دارد [ترجمه ترگمان]در روستای ما، یک آنتن بر روی هر سقف برای دریافت سیگنال های تلویزیونی وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There is a 15-foot arm supporting the antenna.
[ترجمه گوگل]یک بازوی 15 فوتی وجود دارد که آنتن را پشتیبانی می کند [ترجمه ترگمان]یک بازوی ۱۵ فوتی از آنتن حمایت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The antenna is kept constantly tracking Earth by motors controlled from the central computer.
[ترجمه گوگل]آنتن دائماً توسط موتورهایی که از رایانه مرکزی کنترل می شوند، زمین را ردیابی می کند [ترجمه ترگمان]این آنتن ها به طور مداوم به دنبال ردیابی زمین توسط موتورهای کنترل شده از کامپیوتر مرکزی نگهداری می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He pushed himself gently away from the antenna mount, just in case the big dish went wild when power was restored.
[ترجمه گوگل]او به آرامی خود را از پایه آنتن دور کرد، فقط در صورتی که ظرف بزرگ در هنگام برقراری برق از بین برود [ترجمه ترگمان]او با ملایمت خود را از سوار شدن در آنتن دور کرد، درست در صورتی که وقتی قدرت دوباره برقرار می شد، ظرف بزرگ وحشی می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The antenna is the centerpiece of a variety of science and technology experiments on the mission.
[ترجمه گوگل]آنتن مرکز انواع آزمایشات علمی و فناوری در این ماموریت است [ترجمه ترگمان]این آنتن ها محور انواع تجارب علمی و فن آوری در این ماموریت می باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Another appears to be a satellite transmitting antenna built atop a two-story platform.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد دیگری آنتن فرستنده ماهواره ای باشد که بر روی یک سکوی دو طبقه ساخته شده است [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد یکی دیگر از آنتن انتقال ماهواره ای است که در بالای یک سکوی دو طبقه ساخته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The satellite has difficulty swiveling its antenna toward Earth.
[ترجمه گوگل]این ماهواره در چرخاندن آنتن خود به سمت زمین مشکل دارد [ترجمه ترگمان]این ماهواره در حرکت دادن آنتن خود به سوی زمین دچار مشکل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The antenna was stored in a large box atop Spartan.
[ترجمه گوگل]آنتن در یک جعبه بزرگ در بالای اسپارتان ذخیره شده بود [ترجمه ترگمان]این آنتن ها در یک جعبه بزرگ با انضباط نظامی Spartan نگهداری می شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Antenna Hungaria, which transmits radio and television programs, is also on the block again.
[ترجمه گوگل]آنتن مجارستان که برنامه های رادیویی و تلویزیونی را پخش می کند نیز دوباره در بلوک قرار دارد [ترجمه ترگمان]آنتن آنتن، که برنامه های رادیویی و تلویزیونی را انتقال می دهد، دوباره روی بلوک قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
انتن (اسم)
antenna
شاخک (اسم)
antenna, ramus
موج گیر (اسم)
antenna
تخصصی
[برق و الکترونیک] آنتن [زمین شناسی] شاخک الف) یکی از جفت زایده های حسی جلویی سر یک سخت پوست که جلوتر آنته نول است و متعاقب آن Mandible می باشد. ب) یکی از جفت زایده های حسی ظریف چندچ مفصلی متصل به سطح بطنی سر در جلوی دهان یک تریلوبیت. ج) یک اصطلاح منسوخ برای Chelicera یک Arachid که در گذشته برای تاکید هم نهادی / هم اصلی آن با یک شاخک سخت پوست یا حشره استفاده می شد؛ جمع:Antennas ؛ Antennae [بهداشت] شاخک [پلیمر] شاخک، آنتن
انگلیسی به انگلیسی
• conductor, signal receiver; feeler, sensory organ in insects and some arthropods the antennae of an insect are the two long, thin parts attached to its head that it feels things with. an antenna is also an aerial.
پیشنهاد کاربران
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب front bumper = سپر جلو ... [مشاهده متن کامل]
rear bumper = سپر عقب windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو rear window = شیشه عقب side window = شیشه بغل windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن roof = سقف sunroof = پنجره سقفی roofrack = باربند
trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس chassis = شاسی number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز brake pedal = پدال ترمز clutch = کلاچ emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی brake pad = لنت ترمز wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل rear - view mirror = آینه وسط steering wheel = فرمان horn = بوق ignition = استارت gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار speedometer = سرعت سنج fuel gauge = آمپر سوخت tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب glove compartment / glove box = جعبه داشبورد dashboard = داشبورد seat belt = کمربند ایمنی door handle = دستگیره در cooler = کولر heater = بخاری air vent = دریچه کولر ( و بخاری ) headrest = پشت سری صندلی visor = آفتاب گیر driver's seat = صندلی راننده passenger seat = صندلی شاگرد stop light / brake light = چراغ ترمز reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما oil filter = فیلتر روغن air filter = فیلتر هوا radiator = رادیاتور fuel tank = باک بنزین gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین spark plug / sparking plug = شمع fuel injection system = کاربُراتور radiator hose = شلنگ رادیاتور fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام timing belt = تسمه تایم alternator = دینام cylinder = سیلندر piston = پیستون gearbox = گیربکس coolant = مایع خنک کننده airbag = کیسه هوا automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی
noun - countable : شاخک ( در حشرات ) به عنوان مثال: Certainly, few entomologists doubt that the amazingly intricate structure of moths' antennae are specific pheromone detectors
antenna ( مهندسی مخابرات ) واژه مصوب: آنتن تعریف: افزاره ای برای دریافت یا ارسال امواج رادیویی ازطریق تبدیل نشانک/ سیگنال الکترومغناطیسی به الکتریکی و برعکس
در توصیف وضعیت آب و هوایی نیز استفاده میشود. باد شدیدی که قادر است آنتن ها و کابل های مخابراتی را قطع کند. Severe weather can be very dangerous, and you could be vulnerable if your cable or satellite cuts out because of high winds or heavy weather conditions.
آنتن On the roof, I gave him a brick beside the roof antenna در پشت بام، من به او یک آجر در کنار آنتن پشت بام دادم