antenatal

/ˌæntiˈneɪtl̩//ˌæntiˈneɪtl̩/

وابسته به قبل از تولد، پیش زادی (بیشتر prenatal می گویند)، مربوط به قبل از تولد، قبل از ولادتی

جمله های نمونه

1. The antenatal clinic is on Wednesdays.
[ترجمه گوگل]کلینیک زایمان چهارشنبه ها می باشد
[ترجمه ترگمان]کلینیک antenatal روزه ای چهارشنبه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An antenatal clinic is a place where women who are expecting babies go for medical examinations and exercises.
[ترجمه گوگل]کلینیک قبل از زایمان مکانی است که زنانی که در انتظار نوزاد هستند برای معاینات و ورزش های پزشکی مراجعه می کنند
[ترجمه ترگمان]کلینیک antenatal جایی است که در آن زنان انتظار دارند که نوزادان برای معاینات پزشکی و تمرینات پزشکی بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Antenatal clinics provide care for pregnant women.
[ترجمه سید مهدی اکبری] زایشگاه ها از باردار شدن زنان مراقب میکند
|
[ترجمه گوگل]کلینیک های قبل از زایمان برای زنان باردار مراقبت می کنند
[ترجمه ترگمان]کلینیک های اسدآباد برای زنان باردار مراقبت های بهداشتی فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She is attending the antenatal clinic.
[ترجمه سید مهدی اکبری] اوبه درمانگاه بارداری مراجعه می کند
|
[ترجمه گوگل]او در حال مراجعه به کلینیک دوران بارداری است
[ترجمه ترگمان]او در کلینیک دوران بارداری شرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many young mothers do not attend antenatal classes .
[ترجمه سید مهدی اکبر ی] مارداران زیادی در کلاس های پیش بارداری شرکت نمی کنند
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از مادران جوان در کلاس های دوران بارداری شرکت نمی کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مادران جوان در کلاس های خود در دوران بارداری شرکت نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Antenatal complications can affect a baby's health.
[ترجمه سید مهدی اکبری] اثرات دوران قبل بارداری میتواند سلامت کودک را تحت تاثیر قرار دهد
|
[ترجمه گوگل]عوارض دوران بارداری می تواند بر سلامت نوزاد تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]عوارض جانبی می تواند بر سلامت کودک تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Morgan etal observed significant improvements in antenatal care throughout pregnancy when computer generated protocols were used in this way.
[ترجمه سید مهدی اکبری] مورگان اتال پیشرفت های قابل توجهی در مراقب در زمینه قبل بارداری انجام داد زمانی که دستور های تولید شده توسط کامپیو تر به این روش انجام می شد
|
[ترجمه گوگل]هنگامی که پروتکل های کامپیوتری به این روش استفاده می شد، مورگان اتال پیشرفت های قابل توجهی را در مراقبت های دوران بارداری در طول بارداری مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]مورگان etal شاهد بهبود قابل توجهی در مراقبت های دوران بارداری در طول دوران بارداری است، زمانی که پروتکل های تولید شده کامپیوتر به این روش مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Teenage antenatal classes exist in quite a few hospitals now, but there are not nearly enough.
[ترجمه گوگل]کلاس های دوران بارداری نوجوانان در حال حاضر در تعداد کمی از بیمارستان ها وجود دارد، اما تقریباً به اندازه کافی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر کلاس های اول بارداری نوجوانان در چند بیمارستان وجود دارد، اما هنوز به اندازه کافی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I was at the antenatal clinic.
[ترجمه سید مهدی اکبری] من در کلینیک بارداری بودم
|
[ترجمه گوگل]من در کلینیک دوران بارداری بودم
[ترجمه ترگمان] توی کلینیک \"antenatal\" بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But they were very reluctant to attend antenatal classes and so this club had been set up in response to this.
[ترجمه گوگل]اما آنها بسیار تمایلی به شرکت در کلاس های دوران بارداری نداشتند و به همین دلیل این باشگاه در پاسخ به این امر راه اندازی شده بود
[ترجمه ترگمان]اما آن ها نسبت به حضور در کلاس های زنان در دوران بارداری ناراضی بودند و به همین دلیل این باشگاه در پاسخ به این موضوع تشکیل جلسه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Learning about both pregnancy and birth at antenatal classes can be a great help.
[ترجمه گوگل]یادگیری در مورد بارداری و زایمان در کلاس های دوران بارداری می تواند کمک بزرگی باشد
[ترجمه ترگمان]یادگیری در مورد بارداری و هم تولد در کلاس های antenatal می تواند کمک بزرگی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For part of the antenatal survey aluminium bowls were replaced by white plastic bowls, which hampered interpretation of the clarity.
[ترجمه گوگل]در بخشی از بررسی های قبل از زایمان، کاسه های آلومینیومی با کاسه های پلاستیکی سفید جایگزین شدند، که تفسیر وضوح را مختل کرد
[ترجمه ترگمان]برای بخشی از بررسی دوران بارداری، کاسه های آلومینیومی با استفاده از کاسه پلاستیکی سفید جایگزین شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She had gone to St Ebba's antenatal clinic and they had kept her there.
[ترجمه سید مهدی اکبری] او به درمانگاه زنان وزایمان ست ابا رفته بود و انها را انجا نگه داشته بود
|
[ترجمه گوگل]او به کلینیک دوران بارداری سنت ابا رفته بود و او را در آنجا نگه داشته بودند
[ترجمه ترگمان]او به درمانگاه سنت Ebba رفته بود و آن ها او را آنجا نگه می داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But you can ask the staff at the antenatal clinic for the results of your Rubella blood test.
[ترجمه گوگل]اما می توانید از پرسنل کلینیک دوران بارداری نتایج آزمایش خون سرخجه خود را بپرسید
[ترجمه ترگمان]اما می توانید از کارکنان کلینیک antenatal برای نتایج تست خون Rubella سوال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• prenatal; fetal, embryonic; preceding birth
antenatal means relating to the medical care of pregnant women.
an antenatal is a medical examination of a pregnant woman.

پیشنهاد کاربران

adjective [ before noun] UK
( US prenatal )
relating to the medical care given to pregnant women before their babies are born
صفت، قبل از اسم، انگلیسی بریتانیایی
مربوط به مراقبت های پزشکی که به زنان باردار قبل از تولد نوزادانشان داده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

antenatal care/classes
the antenatal clinic

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/antenatal
- دوران حاملگی ( قبل از تولد بچه )
- مترادف Prenatal می باشد
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : ante/nat/al ✅ تلفظ واژه: an - te - NĀ - tal ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: قبل از تولد ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : -
پیش از زایمان میشه
antenatal classes/ care/ check
[پزشکی] قبل از تولد
هدی خانم پیش از زایمان نه پیش از بارداری پیش از بارداری که یعنی هنوز طرف جنینی تو رحمش وجود نداره.
جنینی. embryonic

بپرس