antechamber

/ˈæntit͡ʃeɪmbər//ˈæntit͡ʃeɪmbə/

معنی: سرسرا، اطاق کفش کن، پیش اطاقی
معانی دیگر: اتاق کفش کن، پیش اتاقی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small room that acts as a waiting room or entryway to a larger room; anteroom.

جمله های نمونه

1. Such places are the antechamber to the penitentiary.
[ترجمه گوگل]چنین مکان هایی پیش اطاق ندامتگاه است
[ترجمه ترگمان]این جا، اتاق انتظار زندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The antechamber outside Artai's apartments was hung with silks like a yurt.
[ترجمه گوگل]پیش اتاق بیرون آپارتمان های آرتای با ابریشم هایی مانند یوز آویزان شده بود
[ترجمه ترگمان]اتاق انتظار بیرون آپارتمان artai با ابریشم مانند a آویخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The housekeeper showed them into an antechamber bleak as a dentist's waiting-room.
[ترجمه گوگل]خانه دار آنها را به عنوان اتاق انتظار دندانپزشک به داخل اتاقی تاریک نشان داد
[ترجمه ترگمان]سرایدار آن ها را به اتاق انتظار راهنمایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An antechamber may be built on to the main egg-chamber.
[ترجمه گوگل]ممکن است یک پیش اتاق روی اتاقک اصلی تخم ساخته شود
[ترجمه ترگمان]یک اتاق انتظار می تواند به اتاق اصلی تخم مرغ ساخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The antechamber which he entered was filled with silent N'pani.
[ترجمه گوگل]پیش اتاقی که او وارد شد پر از انپانی ساکت بود
[ترجمه ترگمان]اتاق کفش کن پر از پانی و پانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Walk into the antechamber of the hall, a medal of a glitter all enters eye.
[ترجمه گوگل]به پیش اتاق سالن بروید، یک مدال پر زرق و برق وارد چشم می شود
[ترجمه ترگمان]به اتاق انتظار تالار راه بروید، یک مدال زرق و برق به چشم می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dining-room was an antechamber as well, and separated the two bedrooms.
[ترجمه گوگل]اتاق ناهار خوری نیز یک پیش اطاق بود و دو اتاق خواب را از هم جدا می کرد
[ترجمه ترگمان]اتاق ناهارخوری هم اتاق انتظار بود و دو اتاق خواب را از هم جدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The liver has been called the antechamber of the heart because it collects and processes all of the gastrointestinal blood through the portal vein and delivers it to the right side of the heart.
[ترجمه گوگل]کبد را پیش اتاق قلب می نامند زیرا تمام خون دستگاه گوارش را از طریق سیاهرگ باب جمع آوری و پردازش می کند و آن را به سمت راست قلب می رساند
[ترجمه ترگمان]کبد، اتاق انتظار قلب نامیده می شود چون همه خون معده و روده را از طریق سیاه رگ مدخل جمع آوری کرده و پردازش می کند و آن را به سمت راست قلب تحویل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He retired with bowed head, traversed the antechamber, and slowly descended the stairs, as though hesitating at every step.
[ترجمه گوگل]با سر خمیده کنار رفت، پیش اتاق را طی کرد و به آرامی از پله ها پایین آمد، انگار در هر قدمی مردد بود
[ترجمه ترگمان]با سر خمیده عقب رفت، از اتاق انتظار گذشت، و آهسته از پله ها پایین آمد، گویی در هر قدم تردید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the Antechamber leading to the Assembly of Iron, the Rune Etched Sentry's ability, Flaming Rune, does considerably less damage over time in both difficulty modes.
[ترجمه گوگل]در Antechamber منتهی به اسمبلی آهن، توانایی Rune Etched Sentry، Flaming Rune، در هر دو حالت سختی به طور قابل توجهی در طول زمان آسیب کمتری وارد می کند
[ترجمه ترگمان]در the که به انجمن آهن، the etched Sentry، Flaming Rune می رسد، در هر دو حالت دشواری به طور قابل توجهی آسیب کمتری وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Each apartment was designed with an antechamber, a chamber, a cabinet, and a cloakroom.
[ترجمه گوگل]هر آپارتمان با پیش اتاق، اتاقک، کابینت و رختکن طراحی شده بود
[ترجمه ترگمان]هر آپارتمان با اتاق کفش کن، یک اتاق، یک کمد و یک رخت کن طراحی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Visit plant area, the investigation group comes to antechamber.
[ترجمه گوگل]از منطقه گیاه بازدید کنید، گروه تحقیقاتی به اتاق قبل می آیند
[ترجمه ترگمان]به محل کاشت مراجعه کنید، گروه تحقیق به اتاق انتظار وارد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was the antechamber of the galleys.
[ترجمه گوگل]پیش اتاق گالی ها بود
[ترجمه ترگمان]این اتاق انتظار جبر گاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the antechamber, three violins and a flute softly played quartettes by Haydn .
[ترجمه گوگل]در پیش اتاق، سه ویولن و یک فلوت به آرامی کوارتت های هایدن می نواختند
[ترجمه ترگمان]در اتاق انتظار، سه ویولون و یک فلوت به آرامی توسط هایدن نواخته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The complex, made up with an entrance, an antechamber and a bedroom, was designed in accordance with the residence of Li.
[ترجمه گوگل]این مجموعه که با یک ورودی، یک اتاق خواب و یک اتاق خواب ساخته شده است، مطابق با اقامتگاه لی طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]این مجتمع متشکل از یک ورودی، یک اتاق انتظار و یک اتاق خواب، مطابق با مقر لی طراحی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرسرا (اسم)
lobby, antechamber, vestibule, entrance hall

اطاق کفش کن (اسم)
antechamber

پیش اطاقی (اسم)
antechamber

انگلیسی به انگلیسی

• hall; reception room; anteroom
an antechamber is a small room leading into a larger room.

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری : اتاق جلویی
Small room leading to a larger one
بصورت anteroom هم نوشته میشود
antechamber ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: پیشتو
تعریف: 1. فضایی پیش از تالار یا اتاق اصلی ساختمان 2. فضایی پیش از گورخانه در سنت تدفین مصریان
سرسرا، اتاق کفش کن

بپرس