answerer

جمله های نمونه

1. The shortest answer is doing the thing.
[ترجمه گوگل]کوتاه ترین پاسخ انجام کار است
[ترجمه ترگمان]کوتاه ترین پاسخ این است که این کار را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Answer a fool according to his folly.
[ترجمه گوگل]احمق را مطابق حماقت او پاسخ دهید
[ترجمه ترگمان]به حماقت خود جواب بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ask a silly question and you'll get a silly answer.
[ترجمه گوگل]یه سوال احمقانه بپرس جواب احمقانه ای میگیری
[ترجمه ترگمان]از یک سوال احمقانه بپرس و یک جواب مسخره می گیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A fool can ask more questions than seven wise men can answer.
[ترجمه گوگل]یک احمق می تواند بیشتر از هفت عاقل سوال بپرسد
[ترجمه ترگمان]یک احمق بیشتر از هفت مرد عاقل می تواند سوال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What is a man's first duty? The answer is brief ; to be himself.
[ترجمه گوگل]اولین وظیفه مرد چیست؟ پاسخ مختصر است؛ خودش باشد
[ترجمه ترگمان]اولین وظیفه یک مرد چیست؟ جواب کوتاه است، خودش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A soft answer turneth away wrath.
[ترجمه گوگل]پاسخ نرم خشم را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]جواب نرمی از خشم بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A fool may ask more questions in an hour than a wise man can answer in seven years.
[ترجمه گوگل]یک احمق ممکن است در یک ساعت بیشتر از آن چیزی بپرسد که یک مرد عاقل می تواند در عرض هفت سال پاسخ دهد
[ترجمه ترگمان]یک احمق ممکن است در یک ساعت بیشتر از یک مرد عاقل بتواند در عرض هفت سال جواب بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A soft answer turns [turneth] away wrath.
[ترجمه گوگل]پاسخ ملایم خشم را برمی گرداند
[ترجمه ترگمان]یک جواب ملایم، خشم را از خود دور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I knocked and knocked but nobody answered.
[ترجمه گوگل]در زدم و زدم اما کسی جواب نداد
[ترجمه ترگمان]در زدم و در زدم، اما کسی جواب نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The report was not expected to provide any answers.
[ترجمه گوگل]انتظار نمی رفت این گزارش هیچ پاسخی ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]انتظار نمی رفت که این گزارش هیچ پاسخی را ارائه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Who answers suddenly knows little.
[ترجمه گوگل]کسی که ناگهان جواب می دهد کمی می داند
[ترجمه ترگمان] که به طور ناگهانی جواب های کم میدونه …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He gave us a negative answer.
[ترجمه گوگل]او به ما پاسخ منفی داد
[ترجمه ترگمان]او یک پاسخ منفی به ما داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All these are to be answered for.
[ترجمه گوگل]همه اینها باید پاسخ داده شود
[ترجمه ترگمان]همه این ها را باید جواب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He got the answer by mental arithmetic.
[ترجمه گوگل]او جواب را با حساب ذهنی گرفت
[ترجمه ترگمان]او جواب این سوال را با حساب فکری به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Put your hand up if you know the answer.
[ترجمه گوگل]اگر جواب را می دانید دست خود را بالا بیاورید
[ترجمه ترگمان]دستت رو بکش بالا اگه جواب رو بدونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who answers or replies

پیشنهاد کاربران

بپرس