صفت ( adjective )
مشتقات: answerably (adv.), answerability (n.)
مشتقات: answerably (adv.), answerability (n.)
• (1) تعریف: responsible to someone; accountable.
• مترادف: accountable, responsible
• مشابه: amenable, chargeable, liable, obligated
• مترادف: accountable, responsible
• مشابه: amenable, chargeable, liable, obligated
- As an employee of this company, you are answerable to both your supervisor and the general manager.
[ترجمه گوگل] شما به عنوان کارمند این شرکت هم در برابر سرپرست و هم در مقابل مدیر کل پاسخگو هستید
[ترجمه ترگمان] به عنوان یک کارمند این شرکت، شما موظف به پاسخگویی به سرپرست و مدیر کل هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به عنوان یک کارمند این شرکت، شما موظف به پاسخگویی به سرپرست و مدیر کل هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- As head of the corporation, I'm answerable to my workers and to the stockholders.
[ترجمه گوگل] من به عنوان رئیس شرکت، در برابر کارگرانم و سهامداران پاسخگو هستم
[ترجمه ترگمان] به عنوان رئیس شرکت در پاسخ workers و سهامداران هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به عنوان رئیس شرکت در پاسخ workers و سهامداران هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: able to be answered.
• مشابه: explicable, rebuttable, soluble
• مشابه: explicable, rebuttable, soluble
- Using new technology, science has found answers to questions that previously were not answerable.
[ترجمه گوگل] با استفاده از فناوری جدید، علم به سوالاتی پاسخ داده است که قبلاً قابل پاسخ نبودند
[ترجمه ترگمان] علم، با استفاده از فن آوری نوین، پاسخ سوالاتی را یافته است که قبلا جوابگو نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] علم، با استفاده از فن آوری نوین، پاسخ سوالاتی را یافته است که قبلا جوابگو نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید