anosmia

/ænˈɑːzmiːə//æˈnɒsmɪə/

معنی: فقدان حس شامه، نابویایی
معانی دیگر: (پزشکی) از دست دادن نسبی یا کلی حس شامه

جمله های نمونه

1. Anosmia group of patients with hypertension after inhalation of lavender essential oil SBP, DBP, and MAP was no significant difference in change.
[ترجمه گوگل]گروه آنوسمی بیماران مبتلا به فشار خون پس از استنشاق اسانس اسطوخودوس SBP، DBP و MAP تفاوت معنی داری در تغییر نداشتند
[ترجمه ترگمان]گروه Anosmia از بیماران مبتلا به فشار خون پس از استنشاق یک بانک دولتی essential lavender، DBP و MAP تفاوت معنی داری در تغییر نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Thus 11 of 14 patients with anosmia ( 79 % ) achieved long - term olfactory rehabilitation.
[ترجمه گوگل]بنابراین 11 نفر از 14 بیمار مبتلا به آنوسمی (79٪) به توانبخشی بویایی طولانی مدت دست یافتند
[ترجمه ترگمان]بنابراین ۱۱ تا از ۱۴ بیمار با anosmia (۷۹ %)به توان بخشی دراز مدت دست یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They may present with anosmia, personality change, psychological effects, epilepsy and other frontal lobe symptoms.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است با آنوسمی، تغییر شخصیت، اثرات روانی، صرع و سایر علائم لوب فرونتال ظاهر شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است با anosmia، تغییر شخصیتی، اثرات روانی، صرع و دیگر نشانه های نرمه پیشانی حضور داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "TCA causes anosmia, the temporary lack of smell, " he writes.
[ترجمه گوگل]او می نویسد: «TCA باعث آنوسمی، کمبود موقت بویایی می شود
[ترجمه ترگمان]او می نویسد: \" TCA، کمبود موقت بویایی است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective: To study the pathogenesis of nervous anosmia and fundamental treatment plan.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه پاتوژنز آنوسمی عصبی و طرح درمان اساسی
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه بیماری زایی of عصبی و طرح درمان بنیادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods:12 cases with nervous anosmia were reviewed retrospectively.
[ترجمه گوگل]روش کار: 12 مورد با آنوسمی عصبی به صورت گذشته نگر بررسی شدند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۱۲ مورد با anosmia عصبی به صورت گذشته نگر مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It seems that this marijuana was grown in ground contaminated with cadmium, and his symptoms (and his wife's anosmia) are due to cadmium poisoning.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که این ماری جوانا در زمین های آلوده به کادمیوم رشد کرده است و علائم او (و آنوسمی همسرش) به دلیل مسمومیت با کادمیوم است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این ماریجوانا در زمین آلوده به کادمیوم رشد کرده بود و علائم او (و همسرش)ناشی از مسمومیت کادمیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For the first 142 volunteers, camphor was used for anosmia te st, and for the other 54 volunteers, ammonia was used.
[ترجمه گوگل]برای 142 داوطلب اول از کافور برای آنوسمی و برای 54 داوطلب دیگر از آمونیاک استفاده شد
[ترجمه ترگمان]برای اولین بار، ۱۴۲ داوطلب، کافور برای anosmia به کار رفت و برای دیگر ۵۴ داوطلب دیگر، آمونیاک مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فقدان حس شامه (اسم)
anosmia

نابویایی (اسم)
anosmia

انگلیسی به انگلیسی

• loss of the sense of smell

پیشنهاد کاربران

Anosmia is the permanent loss of the sense of smell.
آنوسمی از دست دادن دائمی حس بویایی است.
anosmia ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: نا بویایی
تعریف: نبود حس بویایی

بپرس