1. Anorexia can creep up on young girls when they least expect it.
[ترجمه گوگل]بیاشتهایی میتواند در دختران جوان در زمانی که انتظارش را ندارند، سرازیر شود
[ترجمه ترگمان]هر وقت انتظار چنین چیزی را داشته باشند می توانند به دختران جوان نزدیک شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Reports of anorexia and other eating disorders are on the increase, with 6000 new cases in the UK every year.
[ترجمه گوگل]گزارشهای مربوط به بیاشتهایی و سایر اختلالات خوردن در حال افزایش است و سالانه 6000 مورد جدید در بریتانیا مشاهده میشود
[ترجمه ترگمان]گزارش های anorexia و دیگر اختلالات خوردن در حال افزایش است، با ۶۰۰۰ مورد جدید در بریتانیا هر سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Reports of anorexia and other eating disorders are on the increase.
[ترجمه گوگل]گزارش های مربوط به بی اشتهایی و سایر اختلالات خوردن در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]گزارش های of و دیگر اختلالات خوردن در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Women suffering from anorexia are still convinced that their thin, frail bodies are fat and unsightly. Conversely, some people who are a great deal heavier than they should be can persuade themselves that they are 'just right'.
[ترجمه گوگل]زنانی که از بی اشتهایی رنج می برند هنوز متقاعد شده اند که بدن لاغر و ضعیف آنها چاق و نامناسب است برعکس، برخی از افرادی که بسیار سنگینتر از آنچه باید باشند، میتوانند خود را متقاعد کنند که «درست هستند»
[ترجمه ترگمان]زنانی که از anorexia رنج می برند، هنوز متقاعد شده اند که بدن نحیف و ضعیف آن ها چاق و ناخوشایند است در مقابل، برخی از افرادی که بسیار سنگین تر از آن ها هستند باید خود را متقاعد کنند که درست عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Early symptoms include anorexia, muscular weakness and fatigue.
[ترجمه گوگل]علائم اولیه شامل بی اشتهایی، ضعف عضلانی و خستگی است
[ترجمه ترگمان]علایم اولیه شامل ضعف، ضعف عضلانی و خستگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Anorexia is a common eating disorder.
[ترجمه گوگل]بی اشتهایی یک اختلال رایج در خوردن است
[ترجمه ترگمان]Anorexia یک اختلال تغذیه مشترک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She is receiving treatment for the weight-loss disorder anorexia nervosa at Rampton top security hospital.
[ترجمه گوگل]او برای اختلال کاهش وزن بی اشتهایی عصبی در بیمارستان عالی امنیتی رامپتون تحت درمان است
[ترجمه ترگمان]او تحت درمان اختلال در رده وزنی anorexia nervosa در بیمارستان امنیت Rampton قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The eating disorders include compulsive overeating and severe anorexia, both being found in some patients.
[ترجمه گوگل]اختلالات خوردن شامل پرخوری اجباری و بی اشتهایی شدید است که هر دو در برخی از بیماران دیده می شوند
[ترجمه ترگمان]اختلالات تغذیه ای در برخی بیماران مبتلا به پرخوری و اختلال شدید شدید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The current diagnostic criteria for anorexia nervosa reflect this evolutionary process but they have yet to achieve the final category.
[ترجمه گوگل]معیارهای تشخیصی کنونی برای بی اشتهایی عصبی منعکس کننده این روند تکاملی است اما هنوز به دسته نهایی دست پیدا نکرده اند
[ترجمه ترگمان]معیارهای تشخیصی فعلی برای anorexia nervosa، این فرآیند تکاملی را منعکس می کنند، اما هنوز به مقوله نهایی نمی رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This can easily cause anorexia and finally the demise of the stressed subject.
[ترجمه گوگل]این به راحتی می تواند باعث بی اشتهایی و در نهایت مرگ سوژه تحت استرس شود
[ترجمه ترگمان]این می تواند به راحتی منجر به مرگ و درنهایت فوت سوژه استرس زده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Psychiatric hospital units for the treatment of anorexia commonly find that weight loss recurs after the patient is discharged from hospital.
[ترجمه گوگل]واحدهای بیمارستان روانپزشکی برای درمان بی اشتهایی معمولاً متوجه می شوند که کاهش وزن پس از ترخیص بیمار از بیمارستان عود می کند
[ترجمه ترگمان]واحدهای بیمارستان روانی برای درمان of معمولا بعد از مرخص شدن بیمار از بیمارستان، وزن کاهش وزن را می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They must remember that anorexia nervosa is often a chronic illness.
[ترجمه گوگل]آنها باید به خاطر داشته باشند که بی اشتهایی عصبی اغلب یک بیماری مزمن است
[ترجمه ترگمان]باید به خاطر داشته باشند که anorexia nervosa اغلب یک بیماری مزمن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Even females suffering from anorexia nervosa tend to view their thin, frail bodies as fat and unsightly.
[ترجمه گوگل]حتی زنانی که از بیاشتهایی عصبی رنج میبرند، بدنهای لاغر و ضعیف خود را چاق و ناخوشایند میبینند
[ترجمه ترگمان]حتی زنانی که از anorexia nervosa رنج می برند تمایل دارند بدن نحیف و ضعیف خود را به عنوان چاق و ناخوشایند ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Carpenter died of complications from anorexia in 1983; the performances were recorded in 197
[ترجمه گوگل]کارپنتر در سال 1983 بر اثر عوارض ناشی از بی اشتهایی درگذشت اجراها در سال 197 ضبط شد
[ترجمه ترگمان]کارپنتر در سال ۱۹۸۳ از عوارض anorexia درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید