anorak

/ˈænəˌræk//ˈænəræk/

آنوراک (پالتو باشلق دار اسکیموهای گرینلند)، نوعی ژاکت باشلق دار مخصوص نواحی قطبی

جمله های نمونه

1. His mother quilted a cotton - padded anorak for him.
[ترجمه گوگل]مادرش یک انارک پنبه‌ای برای او لحاف کرد
[ترجمه ترگمان]مادرش یک anorak پنبه دار در دستش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The zip on my anorak has got stuck.
[ترجمه یکی هستم] زیپ کاپشن من گیر کرده. . .
|
[ترجمه گوگل]زیپ آنورک من گیر کرده است
[ترجمه ترگمان] زیپ on گیر کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I saw him take off his anorak and sling it into the back seat.
[ترجمه گوگل]او را دیدم که آنوراکش را درآورد و به صندلی عقب انداخت
[ترجمه ترگمان]او را دیدم که anorak را بیرون آورد و آن را روی صندلی عقب انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was wearing a blue anorak with the hood up.
[ترجمه Bahare] او یک کاپشن آبی می پوشید که کلاهش رو فه سرش کشیده بود
|
[ترجمه گوگل]او یک انارک آبی پوشیده بود و کاپوتش بالا بود
[ترجمه ترگمان]اون یه anorak آبی با کاپوت ماشین پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My anorak has stood me in good stead this winter.
[ترجمه گوگل]انورک من در این زمستان به خوبی در جای من ایستاده است
[ترجمه ترگمان]anorak من در این زمستان مرا در جای خوبی قرار داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Shivering, she pulled up her anorak zip and turned to the left.
[ترجمه گوگل]با لرز، زیپ انوراک خود را بالا کشید و به سمت چپ چرخید
[ترجمه ترگمان]در حالی که از سرما می لرزید، anorak را بالا کشید و به سمت چپ پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The water dripped steadily from his anorak to make a puddle on the floor.
[ترجمه گوگل]آب به طور پیوسته از آنوراک او می چکید تا گودالی روی زمین بسازد
[ترجمه ترگمان]آب از anorak می چکید تا چاله را روی زمین بریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then he put on his anorak.
[ترجمه ملیکا جووووون] سپس او کاپشن خود را پوشید
|
[ترجمه گوگل]سپس آنوراک خود را پوشید
[ترجمه ترگمان]سپس he را پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So I delved beneath my anorak and pulled out a corner of shirt.
[ترجمه گوگل]بنابراین زیر آنوراکم فرو رفتم و گوشه ای از پیراهن را بیرون آوردم
[ترجمه ترگمان]پس من زیر anorak تحقیق کردم و یه گوشه از لباسم رو کشیدم بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Careful with that flask Have you got your anorak?
[ترجمه گوگل]مراقب آن فلاسک باشید آیا آنوراک خود را دارید؟
[ترجمه ترگمان]مراقب اون قمقمه باش، anorak داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sweating, he took off his anorak and carried it slung over his shoulder.
[ترجمه گوگل]عرق کرده، انارک خود را درآورد و آویزان کرده روی شانه اش
[ترجمه ترگمان]در حالی که عرق می ریزم، anorak را از تن بیرون آورد و آن را روی شانه اش انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stephen always kept an anorak and a pair of walking boots in the car.
[ترجمه گوگل]استفن همیشه یک آنوراک و یک جفت چکمه پیاده روی در ماشین نگه می داشت
[ترجمه ترگمان]استفان همیشه an و یک جفت چکمه متحرک را در ماشین نگه می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Converse dressed, pulled on his plastic anorak and went down to the street.
[ترجمه گوگل]کانورس لباس پوشید، انگور پلاستیکی اش را کشید و به خیابان رفت
[ترجمه ترگمان]Converse را پوشید، anorak پلاستیکی خود را بیرون کشید و به سمت خیابان رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She came with him, pulling on her anorak.
[ترجمه گوگل]او با او آمد و آنوراک خود را کشید
[ترجمه ترگمان]او با او آمد و anorak را کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was trying to straighten an anorak around Sonja's pitifully slight frame.
[ترجمه گوگل]او سعی می کرد یک انوراک را در اطراف قاب رقت انگیز سونجا صاف کند
[ترجمه ترگمان]اون سعی می کرد که یه anorak رو دور و بر \"سونیا\" درست کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[] بادگیر

انگلیسی به انگلیسی

• jacket with hood used in polar regions, parka; (british offensive slang) nerd, geek
an anorak is a waterproof jacket, usually with a hood.

پیشنهاد کاربران

ژاکت کوتاه دارای کلاه
anorak
برای توصیف کسی که خوره کامپیوتر داره استفاده میشه. معادل کلمه geek
معنی دوم و informal این کلمه
A person who spends a lot of time learning facts or collecting things that most other people think are boring
شخصی که زمان زیادی رو صرف یادگیری یا جمع آوری حقایق یا چیزهایی میکنه که برای افراد دیگه کسل کننده است .
( slang ( UK ) ) :
خوره
ادم کسل کننده را میگن ( اسلنگ خودمانی در امریکا )
کاپشن کلاه دار، کاپشن با کلاه سرهم، بادگیر کلاه دار
بادگیر ، کاپشن
کاپشن
نوعی پالتو
بادگیر

ریش،
بادگیر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس