anointment

/əˈnoɪntmənt//əˈnoɪntmənt/

معنی: روغن مالی، تدهین، پماد مالی، تقدیس با روغن مقدس
معانی دیگر: پماد مالی، روغن مالی، تدهین، تقدیس با روغن مقدس

جمله های نمونه

1. A holy office: the casting-out of spiders and anointment with new paint.
[ترجمه گوگل]دفتر مقدس: بیرون ریختن عنکبوت ها و مسح با رنگ جدید
[ترجمه ترگمان]یک دفتر مقدس: بیرون ریختن عنکبوت ها و anointment با رنگ جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After rumours of the younger Kim's anointment began circulating last year, Ueli Studer, the town's director of education, would only confirm that a "North Korean youth" had been on the school's rolls.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه شایعات مربوط به تسویه کیم جوانتر در سال گذشته منتشر شد، اویلی استودر، مدیر آموزش شهر، تنها تایید کرد که یک "جوان کره شمالی" در لیست مدرسه بوده است
[ترجمه ترگمان]پس از شایعاتی مبنی بر آغاز سال گذشته، Ueli Studer، مدیر آموزش شهر، تنها تایید می کند که یک \"جوان کره شمالی\" در فهرست های مدرسه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But they will conveniently forget about your hero anointment a few hours later when they have trouble printing because of a network slowdown — you will be enemy No. 1 at that moment.
[ترجمه گوگل]اما آنها به راحتی چند ساعت بعد وقتی در چاپ به دلیل کندی شبکه مشکل دارند، مسح قهرمان شما را فراموش خواهند کرد - در آن لحظه شما دشمن شماره 1 خواهید بود
[ترجمه ترگمان]اما آن ها به راحتی در مورد قهرمان شما چند ساعت بعد وقتی در هنگام چاپ مشکلی دارند فراموش خواهند شد چون در آن لحظه شما دشمن شماره ۱ خواهید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In western as in eastern Christendom coronation was a religious rite which began with the anointment of the ruler with holy oil.
[ترجمه گوگل]در غرب و شرق مسیحیت تاجگذاری یک آیین مذهبی بود که با مسح فرمانروا با روغن مقدس آغاز شد
[ترجمه ترگمان]در غرب مسیحیت، تاجگذاری یک مراسم مذهبی بود که با the فرمان روا با روغن مقدس آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. South Korean spies yesterday said the communist state's most powerful institutions had sworn loyalty to Jong-woon, suggesting that the formal anointment process had begun.
[ترجمه گوگل]جاسوسان کره جنوبی دیروز گفتند که قدرتمندترین نهادهای دولت کمونیستی به جونگ وون سوگند وفاداری داده اند که نشان می دهد روند رسمی مسح آغاز شده است
[ترجمه ترگمان]جاسوسان کره جنوبی دیروز گفتند که قدرتمندترین موسسات دولتی وفاداری به وون - را سوگند داده و پیشنهاد کردند که روند رسمی anointment آغاز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Jong-un's status as heir was never officially confirmed, however, and it could be years before the regime comments on the most recent reports of his anointment.
[ترجمه گوگل]با این حال، وضعیت جونگ اون به عنوان وارث هرگز به طور رسمی تأیید نشد، و ممکن است سال‌ها طول بکشد تا رژیم درباره آخرین گزارش‌های مربوط به تسویه او اظهارنظر کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، وضعیت جونگ اون به عنوان وارث هیچ گاه رسما تایید نشده است، و این می تواند سال ها قبل از نظرات رژیم درباره جدیدترین گزارش ها درباره anointment باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. John McCain's campaign has asked a Hollywood agent to sprinkle some glitter over his anointment.
[ترجمه گوگل]کمپین جان مک کین از یک مامور هالیوود خواسته است تا روی مسح او کمی زرق و برق بپاشد
[ترجمه ترگمان]کمپین جان مک کین از یک نماینده هالیوود خواسته است تا بر روی anointment خود کمی درخشش داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He compares the potential within a crystal to a piece of bare wood awaiting its anointment, the moment when it can come alive with colour.
[ترجمه گوگل]او پتانسیل درون یک کریستال را با یک تکه چوب لخت در انتظار مسح آن مقایسه می کند، لحظه ای که می تواند با رنگ زنده شود
[ترجمه ترگمان]او پتانسیل درون یک کریستال را با یک تکه چوب عریان در انتظار anointment مقایسه می کند، لحظه ای که می تواند بارنگ پوست زنده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Also called Passion Sunday, it commemorates Jesus entering Jerusalem for his anointment as King.
[ترجمه گوگل]یکشنبه مصائب نیز نامیده می‌شود، و یادآور ورود عیسی به اورشلیم برای مسح او به عنوان پادشاه است
[ترجمه ترگمان]همچنین \"شور\" نیز به عنوان \"شور\" در روز یکشنبه برگزار شد و خاطره ورود عیسی به اورشلیم برای anointment به عنوان پادشاه را زنده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Kim Jong Il had 14 years in which to build up loyalties between his anointment and eventual succession.
[ترجمه گوگل]کیم جونگ ایل 14 سال فرصت داشت تا بین مسح شدن و جانشینی نهایی خود وفاداری ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]کیم جونگ ایل ۱۴ سال وقت داشت تا وفاداری خود را بین anointment و جانشینی نهایی خود ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Caption :Jerusalem, Israel: A Christian worshipper prays over the Stone of Anointment at the Church of the Holy Sepulcher, believed by many to be the site of the crucifixion.
[ترجمه گوگل]شرح: اورشلیم، اسرائیل: یک عبادت کننده مسیحی بر سر سنگ مسح در کلیسای مقبره مقدس که به عقیده بسیاری محل مصلوب شدن است، دعا می کند
[ترجمه ترگمان]عنوان: اورشلیم، اسرائیل: یک نمازگزار مسیحی در بالای سنگ of در کلیسای of مقدس دعا می کند، اعتقاد بر این است که بسیاری از عبادت کنندگان در محل مصلوب مسیح هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روغن مالی (اسم)
anointment, embrocation, inunction, unction

تدهین (اسم)
anointment, embrocation, inunction, unction, chrism

پماد مالی (اسم)
anointment

تقدیس با روغن مقدس (اسم)
anointment

انگلیسی به انگلیسی

• act of putting oil on someone or something (often as part of a ritual)

پیشنهاد کاربران

بپرس