anointer

جمله های نمونه

1. They anointed the new priest with oil.
[ترجمه گوگل]آنها کاهن جدید را با روغن مسح کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها کشیش جدید را با روغن تقدیس کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He anointed the new high priest.
[ترجمه گوگل]او کاهن اعظم جدید را مسح کرد
[ترجمه ترگمان] اون کاهن بزرگ رو درمان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The priest anointed the baby's forehead.
[ترجمه گوگل]کشیش پیشانی نوزاد را مسح کرد
[ترجمه ترگمان]کشیش پیشانی بچه را مالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was anointed with sacred oil.
[ترجمه گوگل]او با روغن مقدس مسح شد
[ترجمه ترگمان]اون از روغن مقدس تغذیه کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Pope has anointed him as Archbishop.
[ترجمه گوگل]پاپ او را به عنوان اسقف اعظم مسح کرده است
[ترجمه ترگمان]پاپ او را به عنوان اسقف اعظم تقدیس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The high priest anointed him king.
[ترجمه گوگل]کاهن اعظم او را به پادشاهی مسح کرد
[ترجمه ترگمان] کشیش اعظم اون رو پادشاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The priest anointed the new king with oil.
[ترجمه گوگل]کاهن پادشاه جدید را با روغن مسح کرد
[ترجمه ترگمان] کشیش پادشاه جدید رو با روغن ماساژ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The populist party anointed him as its candidate.
[ترجمه گوگل]حزب پوپولیست او را به عنوان نامزد خود معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]حزب populist او را به عنوان نامزد خود تقدیس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He anointed my forehead.
[ترجمه گوگل]بر پیشانی ام مسح کرد
[ترجمه ترگمان] اون پیشانیم رو ماساژ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sick were anointed with oil.
[ترجمه گوگل]بیماران را با روغن مسح می کردند
[ترجمه ترگمان]بیماران با روغن تدهین شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mr. Olsen has always avoided anointing any successor.
[ترجمه گوگل]آقای اولسن همیشه از مسح هر جانشینی پرهیز کرده است
[ترجمه ترگمان]آقای اولسون همیشه از چرب کردن هر جانشین اجتناب میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What it was like was being anointed by some slave girl.
[ترجمه گوگل]چه چیزی شبیه مسح شدن توسط یک کنیز بود
[ترجمه ترگمان]چیزی که انگار توسط یه دختر برده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The bishop anointed David King.
[ترجمه گوگل]اسقف دیوید کینگ را مسح کرد
[ترجمه ترگمان]اسقف داوود پادشاه را تقدیس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She looked a little like a child who has been anointed by the wing of a magical bird.
[ترجمه گوگل]او کمی شبیه کودکی بود که بال پرنده ای جادویی او را مسح کرده است
[ترجمه ترگمان]او اندکی شبیه کودکی بود که با بال یک پرنده جادویی آن را شستشو داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who applies oil (often as part of rite or ritual)

پیشنهاد کاربران

بپرس