annunciator

/əˈnʌnsiːˌeɪtər//əˈnʌnʃɪeɪtə/

معنی: اعلام کننده، مبشر
معانی دیگر: بشارت دهنده، مژده دهنده

جمله های نمونه

1. Digital Communications Interface: Matched to capability of remote annunciator or annunciator and control panel.
[ترجمه گوگل]رابط ارتباطات دیجیتال: مطابق با قابلیت اعلام کننده یا اعلام کننده از راه دور و پانل کنترل
[ترجمه ترگمان]واسط ارتباطی دیجیتال: قابلیت دسترسی به قابلیت کنترل از راه دور و یا پنل کنترل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Digital Communications Interface: Matched to capability of remote annunciator annunciator and control panel.
[ترجمه گوگل]رابط ارتباطات دیجیتال: مطابق با قابلیت اعلام کننده از راه دور و پانل کنترل
[ترجمه ترگمان]واسط ارتباطی دیجیتال: Matched به قابلیت کنترل پنل کنترل از راه دور و پنل کنترل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Open cabin door and verify CABIN DOOR annunciator illuminates.
[ترجمه گوگل]درب کابین را باز کنید و مطمئن شوید که اعلان کننده درب کابین روشن می شود
[ترجمه ترگمان]در کابین را باز کنید و CABIN DOOR DOOR را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Controls delay of annunciator panel call pending buzzer if a panel is provided.
[ترجمه گوگل]در صورت ارائه پانل، تأخیر تماس پانل اعلامگر را کنترل می‌کند
[ترجمه ترگمان]اگر یک تابلو ارایه شود، تاخیر کنترل پنل annunciator زنگ در حال انتظار نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To get the features of ultraviolet missile approach annunciator, we performed many simulation experiments.
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن ویژگی های اعلام کننده رویکرد موشک فرابنفش، آزمایش های شبیه سازی زیادی انجام دادیم
[ترجمه ترگمان]برای بدست آوردن ویژگی های رویکرد موشکی فرابنفش، ما بسیاری از آزمایش ها شبیه سازی را انجام دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The utility model relates to an emergency signal annunciator for calling help for vehicles, which relates to a vehicle attachment.
[ترجمه گوگل]مدل سودمند مربوط به یک اعلام کننده سیگنال اضطراری برای فراخوانی کمک برای وسایل نقلیه است که به اتصال وسیله نقلیه مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی مربوط به یک سیگنال صوتی اضطراری برای تماس با وسایل نقلیه است که به اتصال وسیله نقلیه مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Annunciator unit visually indicating the location of the elevators and whether they are operational.
[ترجمه گوگل]واحد اعلام کننده به صورت بصری مکان آسانسورها و عملکرد آنها را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]واحد Annunciator به طور بصری نشان می دهد که محل آسانسورها را نشان می دهد و اینکه آیا آن ها عملیاتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I need to Buy annunciator, if you can supply, only factory contact us.
[ترجمه گوگل]من باید اعلام کننده بخرم، اگر می توانید تهیه کنید، فقط کارخانه با ما تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]من باید annunciator بخرم، اگر شما بتوانید تامین کنید، تنها کارخانه با ما تماس می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. SIL 2 Outputs – The SIL 725 Annunciator has common safety related relay outputs which are SIL 2 compliant.
[ترجمه گوگل]خروجی‌های SIL 2 - اعلام‌کننده SIL 725 دارای خروجی‌های رله مرتبط با ایمنی مشترک است که مطابق با SIL 2 هستند
[ترجمه ترگمان]SIL - ۷۲۵ ۷۲۵ - The - SIL دارای خروجی های رله مربوط به ایمنی مشترک است که SIL ۲ سازگار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fire detection and alarm system annunciator unit.
[ترجمه گوگل]واحد اعلام حریق و اعلام حریق
[ترجمه ترگمان]تشخیص آتش سوزی و سیستم هشدار دهنده سیستم هشدار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unlatch right lavatory door from divider and verify LAV DOOR annunciator illuminates.
[ترجمه گوگل]درب سمت راست دستشویی را از جداکننده باز کنید و مطمئن شوید که اعلان کننده درب LAV روشن می شود
[ترجمه ترگمان]در دستشویی سمت راست را از تقسیم کننده تقسیم کرده و LAV LAV را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The test set consists of induction-oscillator generator, coupling circuit and annunciator circuit.
[ترجمه گوگل]مجموعه تست شامل ژنراتور القایی نوسانگر، مدار جفت و مدار اعلام کننده است
[ترجمه ترگمان]مجموعه تست شامل ژنراتور القایی، مدار تزویج و مدار annunciator است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Latch left lavatory door into divider and verify LAV DOOR annunciator extinguishes.
[ترجمه گوگل]درب سمت چپ دستشویی را به جداکننده بچسبانید و از خاموش شدن اعلان درب LAV DOOR اطمینان حاصل کنید
[ترجمه ترگمان]Latch در توالت را به داخل تقسیم کرده و LAV LAV را تایید می کند و annunciator extinguishes خاموش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This paper introduces a coil short circuit test set which is made of inductionoscillator generator, coupling circuit and annunciator circuit.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک مجموعه تست اتصال کوتاه سیم پیچ را معرفی می کند که از ژنراتور نوسان ساز القایی، مدار کوپلینگ و مدار اعلام کننده ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک مدار آزمایشی مدار کوتاه را معرفی می کند که از مولد inductionoscillator، مدار کوپلینگ و مدار annunciator ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعلام کننده (اسم)
annunciator, blazer, hanger, pronouncer

مبشر (اسم)
annunciator

تخصصی

[برق و الکترونیک] خبرکن وسیله ای علامت دهنه ی الکتریکی، نظیر زنگ اخبار ،لامپ سیگنال، یا کلید دکمه ای - فشاری چراغدار .

انگلیسی به انگلیسی

• one who announces, one who proclaims

پیشنهاد کاربران

بپرس