annunciate

/əˈnʌnsɪeɪt//əˈnʌnsɪeɪt/

بشارت، خبر خوش، اعلام، مژده، ایتوک، نوید، بشارت دادن، مژده دادن، ایتوک دادن، نوید دادن، اگهی دادن، خبردادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: annunciates, annunciating, annunciated
مشتقات: annunciatory (adj.)
• : تعریف: to announce.

جمله های نمونه

1. Come after Oriental new moon, see the longlived person draws near outside anxiety door, those who ask, say: "Annunciate is stuck piece, do not put me. "
[ترجمه گوگل]بعد از ماه نو شرقی بیایید، ببینید شخص طولانی مدت به درب اضطراب بیرون نزدیک می شود، آنهایی که می پرسند، می گویند: "انونسیت گیر کرده است، من را قرار نده "
[ترجمه ترگمان]پس از ماه جدید شرقی بیایید ببینیم که فرد longlived نزدیک در اضطراب بیرون کشیده می شود، کسانی که می پرسند: \" Annunciate یک تکه است، مرا put \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Before paragraph time, this supermarket sticks annunciate to say.
[ترجمه گوگل]قبل از زمان پاراگراف، این سوپرمارکت چوب اعلام می کند
[ترجمه ترگمان]قبل از این که پاراگراف، این سوپرمارکت بخواهد بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They monitor and annunciate faults so economically they eliminate the need for a separate coil monitor relay or system voltage monitor.
[ترجمه گوگل]آنها خطاها را نظارت و اعلام می کنند بنابراین از نظر اقتصادی نیاز به رله مانیتور سیم پیچ جداگانه یا مانیتور ولتاژ سیستم را از بین می برند
[ترجمه ترگمان]آن ها خطاهایی را کنترل و کنترل می کنند، بنابراین از نظر اقتصادی، نیاز به یک سیم پیچ کنترلی مجزا یا نمایشگر ولتاژ سیستم را از بین می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People court can stick an annunciate subpoena the accused.
[ترجمه گوگل]دادگاه مردمی می تواند احضاریه ای را برای متهم اعلام کند
[ترجمه ترگمان]دادگاه مردمی می تواند احضاریه صادر شده را صادر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Allegedly, annunciate is stuck tide is like reputably after going out, get the affirmation of star association.
[ترجمه گوگل]گفته می شود، اعلام گیر جزر و مد است مانند معتبر پس از بیرون رفتن، تایید انجمن ستاره
[ترجمه ترگمان]علی الظاهر، annunciate پس از بیرون رفتن از اینجا مانند reputably است و تایید انجمن ستاره را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But arrived 2000 when, walk into an Internet bar casually, computer screen is right the penguin figure annunciate that next horn blink ceaselessly is worn QQ already on the pace drive.
[ترجمه گوگل]اما به سال 2000 رسیدیم، وقتی که به طور معمولی وارد یک نوار اینترنت شوید، صفحه کامپیوتر درست است و شکل پنگوئن اعلام می کند که پلک زدن بی وقفه شاخ بعدی QQ در حال حاضر در سرعت درایو پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]اما از سال ۲۰۰۰ هنگامی که در یک نوار اینترنتی به طور تصادفی قدم می زنید، صفحه کامپیوتر درست همان penguin است که penguin در آن به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And I practiced very, very hard by myself, standing in front of a mirror, trying to annunciate without contorting my face.
[ترجمه گوگل]و من خودم خیلی خیلی سخت تمرین کردم، جلوی آینه ایستاده بودم و سعی می کردم بدون اینکه صورتم را کج کنم، بشارت بدهم
[ترجمه ترگمان]و من خیلی خیلی سخت تمرین کردم، خودم را جلوی آینه ایستاده بودم و سعی می کردم بدون اینکه صورت خودم را عوض کنم از نظر پنهان شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A travel that wash a car is stuck gave a piece of annunciate to say, they provide favourable service for red car.
[ترجمه گوگل]سفری که شستن یک ماشین گیر کرده است یک تکه اعلام می کند، آنها خدمات مطلوبی را برای ماشین قرمز ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]سفری که یک اتومبیل را می شوید یک تکه از annunciate به آن داده می شود تا بگوید، آن ها سرویس مساعدی را برای ماشین قرمز فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Internet bar doorway is sticking a piece of marked annunciate : This Internet bar is about to shut because of policy consideration, sell old computer and fittings.
[ترجمه گوگل]درگاه نوار اینترنت یک قطعه اعلام شده را چسبانده است: این نوار اینترنتی به دلیل در نظر گرفتن سیاست بسته می شود، رایانه و اتصالات قدیمی را می فروشد
[ترجمه ترگمان]در چارچوب نوار اینترنت تکه ای از annunciate علامت گذاری شده وجود دارد: این نوار اینترنتی به دلیل توجه به سیاست، فروش کامپیوتر و قطعات قدیمی در حال بسته شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• declare, announce

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To proclaim or declare publicly 📢
🔍 مترادف: Announce
✅ مثال: The company plans to annunciate its new product line next month.

بپرس