annually

/ˈæn.ju.ə.li//ˈæn.ju.ə.li/

سالیانه، سال بسال، همه ساله

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: once a year; yearly.

- I pay for this magazine annually.
[ترجمه گوگل] من هزینه این مجله را سالانه پرداخت می کنم
[ترجمه ترگمان] من سالیانه برای این مجله حقوق می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. they meet annually
آنها هر سال (سالی یک بار) ملاقات می کنند.

2. rose bushes must be pruned annually
بته های گل سرخ باید هر ساله هرس بشوند.

3. the company's profits are distributed annually
سود شرکت به طور سالیانه پخش می شود.

4. we are allowed to take two weeks of vacation with pay annually
ما مجاز هستیم که هرسال دو هفته مرخصی با حقوق بگیریم.

5. Fifteen thousand bird watchers visit annually.
[ترجمه گوگل]سالانه پانزده هزار پرنده نظاره گر بازدید می کنند
[ترجمه ترگمان]سالانه پانزده هزار پرنده از آن بازدید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These animals migrate annually in search of food.
[ترجمه گوگل]این حیوانات سالانه در جستجوی غذا مهاجرت می کنند
[ترجمه ترگمان]این حیوانات سالانه در جستجوی غذا مهاجرت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Times Square attracts more than 30 million visitors annually.
[ترجمه گوگل]میدان تایمز سالانه بیش از 30 میلیون بازدید کننده را به خود جذب می کند
[ترجمه ترگمان]سالانه بیش از ۳۰ میلیون بازدیدکننده در میدان تایمز حضور دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pensions should be increased annually in line with earnings or prices, whichever is the higher.
[ترجمه گوگل]مستمری ها باید سالانه متناسب با درآمدها یا قیمت ها افزایش یابد، هر کدام که بیشتر باشد
[ترجمه ترگمان]حقوق بازنشستگی باید سالانه با درآمد و یا قیمت، هر کدام که بالاتر باشد، افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An estimated 1600 vessels pass through the strait annually.
[ترجمه گوگل]تخمین زده می شود که سالانه 1600 کشتی از این تنگه عبور می کنند
[ترجمه ترگمان]تخمین زده می شود که هر سال ۱۶۰۰ کشتی از این تنگه عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Numerous persons with only a few Negroid traits annually pass over and are ab-sorbed into the dominant Caucasoid population.
[ترجمه گوگل]افراد متعددی با تنها چند ویژگی نگروید سالانه عبور می کنند و در جمعیت غالب قفقازی جذب می شوند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از افراد با تعداد کمی از ویژگی های negroid سالانه می گذرند و ab - sorbed به جمعیت Caucasoid غالب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The jazz festival is held annually in July.
[ترجمه گوگل]جشنواره جاز هر ساله در ماه جولای برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]فستیوال جاز سالانه در ماه جولای برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They celebrate their wedding anniversary annually.
[ترجمه گوگل]آنها سالگرد ازدواج خود را هر سال جشن می گیرند
[ترجمه ترگمان]آن ها سالیانه سالگرد ازدواجشان را جشن می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Subscriptions are due annually by the end of January.
[ترجمه گوگل]اشتراک ها هر سال تا پایان ژانویه انجام می شود
[ترجمه ترگمان]Subscriptions سالانه تا پایان ژانویه به تعویق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The initial rent will be reviewed annually.
[ترجمه گوگل]اجاره اولیه سالانه بررسی می شود
[ترجمه ترگمان]اجاره اولیه سالانه مورد بررسی قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The prices of milk and cereals are fixed annually.
[ترجمه گوگل]قیمت شیر ​​و غلات سالانه ثابت است
[ترجمه ترگمان]قیمت شیر و غلات هر سال ثابت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A formal contract is signed which is renewable annually.
[ترجمه گوگل]قرارداد رسمی امضا می شود که قابل تمدید سالانه است
[ترجمه ترگمان]یک قرارداد رسمی امضا می شود که هر سال تجدید پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] سالیانه

انگلیسی به انگلیسی

• once a year

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : annuity
✅️ صفت ( adjective ) : annual / annualized
✅️ قید ( adverb ) : annually
همه ساله
سالانه

بپرس