annoyingly

جمله های نمونه

1. It's one of those annoyingly right-on magazines about the environment.
[ترجمه گوگل]این یکی از آن مجلات آزاردهنده راست در مورد محیط زیست است
[ترجمه ترگمان]این یکی از آن هایی است که به شدت آزاردهنده است - در مجلات درباره محیط زیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rather annoyingly, I'd just bought the hardback when the paperback edition came out.
[ترجمه گوگل]خیلی آزاردهنده بود، وقتی نسخه شومیز منتشر شد، جلد سخت را خریده بودم
[ترجمه ترگمان]تقریبا به طرز ناخوشایندی، وقتی چاپ کتاب جلد کتاب را بیرون آورد، آن را خریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Alex looked annoyingly cheerful.
[ترجمه آرزو] الکس به طرز آزاردهنده ای خوشحال بنظر می رسید
|
[ترجمه گوگل]الکس به طرز آزاردهنده ای شاد به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]آل کس به طرز ناراحت کننده ای شاد و سرحال به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A spare pair of trunks had been annoyingly found.
[ترجمه گوگل]یک جفت تنه یدکی به طرز آزاردهنده ای پیدا شده بود
[ترجمه ترگمان]یک جفت چمدان اضافی به طرز ناخوشایندی پیدا شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was young and hard-working, though annoyingly servile.
[ترجمه گوگل]او جوان و سخت کوش بود، هرچند به طرز آزاردهنده ای خدمتگزار بود
[ترجمه ترگمان]او جوان بود و سخت کار می کرد، هر چند که آزار دهنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Annoyingly I can't put a date on it, because development is not a quantative process.
[ترجمه گوگل]به طرز آزاردهنده ای نمی توانم تاریخ آن را تعیین کنم، زیرا توسعه یک فرآیند کمی نیست
[ترجمه ترگمان]اما من نمی توانم تاریخی را بر روی آن قرار دهم، چون توسعه یک فرآیند quantative نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The days were annoyingly and wearily long for everyone.
[ترجمه گوگل]روزها برای همه آزاردهنده و خسته کننده بود
[ترجمه ترگمان]روزها برای همه آزاردهنده و آزاردهنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Corporate profits annoyingly robust and plentiful credit has made refinancing sickeningly easy.
[ترجمه گوگل]سود شرکت ها به طرز آزاردهنده ای قوی و اعتبار فراوان، تامین مالی مجدد را به طرز بیمارگونه ای آسان کرده است
[ترجمه ترگمان]سود شرکتی که اعتبار و اعتبار فراوان و فراوانی داشت به نحو sickeningly آوری به حالت تهوع آوری تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Kelly detested paperwork and court appearances which cut annoyingly into a policeman's off - duty time.
[ترجمه گوگل]کلی از کاغذبازی و حضور در دادگاه متنفر بود که به طرز آزاردهنده‌ای باعث می‌شد تا یک پلیس در خارج از وظیفه باشد
[ترجمه ترگمان]کلی از کاغذ بازی های اداری و دادگاه متنفر بود که به موقع مزاحم پلیس شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A surname male student said annoyingly.
[ترجمه گوگل]نام خانوادگی دانشجوی پسر با ناراحتی گفت
[ترجمه ترگمان]هری با ناراحتی گفت: یه نام خانوادگی پسر مو دی گه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Annoyingly for his father, John failed the exam several times.
[ترجمه گوگل]برای پدرش آزاردهنده بود، جان چندین بار در امتحان مردود شد
[ترجمه ترگمان]جان برای پدرش چند بار امتحان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is always annoyingly garrulous and sharp - tongued towards everyone, how could anyone be happy?
[ترجمه گوگل]او همیشه به طرز آزاردهنده ای پرحوصله و تیزبین است - با همه زبان زد، چگونه کسی می تواند خوشحال باشد؟
[ترجمه ترگمان]او همیشه با حرف زدن با دیگران حرف می زد و با زبانی حرف می زد که نسبت به همه با او حرف می زد، چطور کسی می توانست خوشحال باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Too many characters appear, annoyingly similar potted biographies.
[ترجمه گوگل]شخصیت‌های بسیار زیادی ظاهر می‌شوند، بیوگرافی‌هایی که به طرز آزاردهنده‌ای شبیه به هم هستند
[ترجمه ترگمان]شخصیت های بسیار زیادی به نظر می رسند، و به طور همزمان biographies مشابه را به کار می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With or without campus jargon, the annoyingly unfair fact is that marriageable men tend to like women who are young, fertile and intellectually unthreatening.
[ترجمه گوگل]با یا بدون اصطلاحات تخصصی دانشگاه، واقعیت آزاردهنده ناعادلانه این است که مردان متاهل تمایل دارند زنانی را که جوان، بارور و از نظر فکری تهدیدکننده نیستند، دوست داشته باشند
[ترجمه ترگمان]با وجود اصطلاحات فنی دانشگاهی، حقیقت ناعادلانه این است که افراد بالغ مانند زنانی که جوان، بارور و از نظر فکری هستند دوست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an irksome manner, in an irritating manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : annoy
اسم ( noun ) : annoyance
صفت ( adjective ) : annoying / annoyed
قید ( adverb ) : annoyingly
بطرز ازاردهنده
آزاردهنده
ناخوشایند
ناراحت کننده

بپرس