1. i am a trifle annoyed about it
در آن باره کمی دلخور هستم.
2. shaking his clammy hand annoyed me
از فشردن دست تر و سرد او ناراحت شدم.
3. His air of calm superiority annoyed her intensely.
[ترجمه گوگل]هوای برتری آرام او او را به شدت آزار می داد
[ترجمه ترگمان]احساس برتری بر او چیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She was obviously annoyed that the man had happened along.
[ترجمه گوگل]او آشکارا از این که آن مرد با هم اتفاق افتاده بود، آزرده بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که از این که این مرد پیش آمده بود رنجیده خاطر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His brash answers annoyed the interviewers.
[ترجمه گوگل]پاسخ های گستاخانه او مصاحبه کنندگان را آزار می داد
[ترجمه ترگمان]پاسخ های گستاخانه او interviewers را آزرده ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Anne was fond of Tim, though he often annoyed her.
[ترجمه گوگل]آنه به تیم علاقه داشت، اگرچه او اغلب او را آزار می داد
[ترجمه ترگمان]آن به تیم علاقه داشت، هر چند غالبا او را ناراحت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Tim really annoyed me in the meeting this morning.
[ترجمه گوگل]تیم واقعاً در جلسه امروز صبح مرا اذیت کرد
[ترجمه ترگمان]تیم واقعا از ملاقات امروز صبح مرا اذیت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I'll be annoyed if we don't finish by eight.
[ترجمه گوگل]اگه تا هشت تموم نکنیم اذیت میشم
[ترجمه ترگمان]اگر ساعت هشت جمله اش را تمام نکنیم ناراحت می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. If you're annoyed with him, you should tell him.
[ترجمه گوگل]اگر از او ناراحت هستید، باید به او بگویید
[ترجمه ترگمان]اگر از او دلخور شدی، باید به او بگویی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She was annoyed at his invasion.
11. Lewis was annoyed that Adam did not show enough respect and deference to him.
[ترجمه گوگل]لوئیس از این که آدام احترام و احترام کافی به او قائل نشد آزرده شد
[ترجمه ترگمان]لو یس ناراحت بود که آدم به اندازه کافی به او احترام نمی گذارد و به او احترام می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His attitude made me extremely annoyed.
[ترجمه گوگل]برخورد او مرا به شدت آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]رفتار او مرا بی اندازه ناراحت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Their ceaseless noise annoyed the neighbours.
[ترجمه گوگل]صدای بی وقفه آنها همسایه ها را آزار می داد
[ترجمه ترگمان]سر و صدای بی وقفه آن ها همسایه ها را ناراحت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He became excessively annoyed at newspaper reports.
[ترجمه گوگل]او از گزارش های روزنامه ها بیش از حد عصبانی شد
[ترجمه ترگمان]در گزارش های روزنامه ها بیش از حد خشمگین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I was annoyed by hecklers during the last half of my speech.
[ترجمه گوگل]در نیمه آخر صحبتم از دست هکرها اذیت شدم
[ترجمه ترگمان]نصف نصف سخنرانی - م رو ناراحت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید