1. her husband is a radio announcer
شوهرش گوینده ی رادیو است.
2. This is your favorite announcer signing off for tonight.
[ترجمه گوگل]این گوینده مورد علاقه شماست که برای امشب امضا می کند
[ترجمه ترگمان]این گزارشگر مورد علاقه توئه که امشب امضا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The radio announcer said it was nine o'clock.
[ترجمه گوگل]گوینده رادیو گفت ساعت نه بود
[ترجمه ترگمان]گوینده رادیو گفت که ساعت نه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The announcer read out the names of the players before the game began.
[ترجمه گوگل]گوینده قبل از شروع بازی اسامی بازیکنان را خواند
[ترجمه ترگمان]گوینده قبل از شروع بازی اسامی بازیکنان را خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He is recognized to be a qualified announcer.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک گوینده واجد شرایط شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک گوینده شایسته شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. On the television screen we see the announcer holding up a cereal box with the name WAKE---UPS in big letters.
[ترجمه گوگل]در صفحه تلویزیون، گوینده را می بینیم که جعبه غلاتی را با حروف بزرگ به نام WAKE ---UPS در دست گرفته است
[ترجمه ترگمان]در صفحه تلویزیون، گوینده یک جعبه غلات با نام WAKE - - UPS را در نامه های بزرگ مشاهده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The announcer gave out that the 3:30 train to Manchester would start from Platform
[ترجمه گوگل]گوینده اعلام کرد که قطار ساعت 3:30 به منچستر از سکو شروع می شود
[ترجمه ترگمان]گوینده خبر داد که قطار ساعت ۳: ۳۰ به منچستر از سکو شروع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The station announcer warned us that the train was running late.
[ترجمه گوگل]گوینده ایستگاه به ما هشدار داد که قطار دیر در حال حرکت است
[ترجمه ترگمان]گوینده ایستگاه به ما هشدار داد که قطار دیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The announcer was reading out the football results.
[ترجمه گوگل]گوینده در حال خواندن نتایج فوتبال بود
[ترجمه ترگمان]گوینده نتایج فوتبال را می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A television announcer with a well-bred voice was reading the news.
[ترجمه گوگل]یک گوینده تلویزیون با صدایی خوش اخلاق مشغول خواندن اخبار بود
[ترجمه ترگمان]گوینده اخبار گوینده اخبار را می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The announcer apologised for the delay.
[ترجمه گوگل]گوینده بابت تاخیر عذرخواهی کرد
[ترجمه ترگمان]گوینده از این تاخیر عذرخواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The announcer informed viewers that programmes would be running late.
[ترجمه گوگل]گوینده به بینندگان اطلاع داد که برنامه ها دیر اجرا می شود
[ترجمه ترگمان]گوینده به بینندگان اطلاع داد که برنامه ها دیر اجرا خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Jon Miller, a regular-season Orioles announcer working hard to tone down his emotions, became quite nearly comatose.
[ترجمه گوگل]جان میلر، گوینده فصل معمولی Orioles که سخت تلاش میکرد تا احساسات خود را کاهش دهد، تقریباً به کما رفت
[ترجمه ترگمان]جان میلر، یک گوینده منظم Orioles که برای بیان احساسات خود سخت کار می کرد، تقریبا در اغما به سر برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Jess, though, is openly bawling even before the announcer calls her name.
[ترجمه گوگل]جس، با این حال، حتی قبل از اینکه گوینده نام او را صدا بزند، آشکارا غر میزند
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She explains how she started as an announcer, then turned to the technical side.
[ترجمه گوگل]او توضیح می دهد که چگونه به عنوان یک گوینده شروع کرد، سپس به سمت فنی رفت
[ترجمه ترگمان]او توضیح می دهد که چگونه به عنوان یک گوینده کار خود را آغاز کرد و سپس به سمت فنی برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید