فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: annihilates, annihilating, annihilated
مشتقات: annihilation (n.), annihilator (n.)
حالات: annihilates, annihilating, annihilated
مشتقات: annihilation (n.), annihilator (n.)
• (1) تعریف: to destroy completely; reduce to ruin.
• مترادف: eradicate, exterminate, obliterate, wreck
• متضاد: create
• مشابه: abolish, blast, blot out, consume, decimate, desolate, destroy, efface, eliminate, end, kill, liquidate, massacre, pulverize, ruin
• مترادف: eradicate, exterminate, obliterate, wreck
• متضاد: create
• مشابه: abolish, blast, blot out, consume, decimate, desolate, destroy, efface, eliminate, end, kill, liquidate, massacre, pulverize, ruin
- The plague nearly annihilated the population of the villages.
[ترجمه گوگل] طاعون تقریباً جمعیت روستاها را نابود کرد
[ترجمه ترگمان] طاعون نزدیک بود جمعیت دهات را نابود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] طاعون نزدیک بود جمعیت دهات را نابود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The locusts annihilated the crops.
[ترجمه گوگل] ملخ ها محصولات را از بین بردند
[ترجمه ترگمان] ملخ ها محصولات را نابود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ملخ ها محصولات را نابود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The bombing annihilated whole sections of the city.
[ترجمه گوگل] بمباران تمام بخش های شهر را نابود کرد
[ترجمه ترگمان] بمب گذاری همه بخش های شهر را نابود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بمب گذاری همه بخش های شهر را نابود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to abolish; make null.
• مترادف: abrogate, nullify, undo
• مشابه: abate, abolish, annul, invalidate, rescind, void
• مترادف: abrogate, nullify, undo
• مشابه: abate, abolish, annul, invalidate, rescind, void
- An oral agreement between the two parties does not annihilate the terms of the written agreement.
[ترجمه گوگل] توافق شفاهی بین دو طرف موجب از بین رفتن شرایط توافق نامه کتبی نمی شود
[ترجمه ترگمان] یک توافق شفاهی بین دو طرف بر حسب توافق کتبی از بین نرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک توافق شفاهی بین دو طرف بر حسب توافق کتبی از بین نرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: (informal) to defeat decisively; overwhelm.
• مترادف: massacre, rout, thrash, trounce
• مشابه: beat, conquer, humble, trample, wreck
• مترادف: massacre, rout, thrash, trounce
• مشابه: beat, conquer, humble, trample, wreck
- Of course, our team won! We absolutely annihilated them!
[ترجمه یوسف م] تیم ما نتیجه را برد وبرنده شدیم وما تیم رقیب را کلا فلج کردیم زمین گیرشان کردیم|
[ترجمه گوگل] البته تیم ما برد! ما آنها را کاملاً نابود کردیم![ترجمه ترگمان] ! البته، تیم ما برنده شد! ما کاملا نابودشون کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید