ankylose


(پزشکی) دچار انکیلوز کردن یا شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: anchyloses, ankyloses, anchylosing, ankylosing, anchylosed, ankylosed
• : تعریف: to grow together, join, or stiffen by ankylosis, as the bones of a joint.

انگلیسی به انگلیسی

• grow together and merge

پیشنهاد کاربران

سفت شده
سخت شده
خم شدن مفاصل یا کج و معوج شدن ( crooked )
در دندانپزشکی یعنی ریشه دندانی که به استخوان fuse شده

بپرس