animalism

/ˈænəməˌlɪzəm//ˈænɪməlɪzm/

معنی: عالم حیوانی، نفس پرستی
معانی دیگر: خوی ددان، طبیعت حیوانی، اعتقاد باین که انسان جانوری بیش نیست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: animalistic (adj.), animalist (n.)
(1) تعریف: the condition or quality of being motivated mainly by physical drives and appetites.

(2) تعریف: the theory that human beings are merely animals without spiritual qualities.

جمله های نمونه

1. Aquatic animalism 's world is beautiful, the dream is all colors variegated and the Aquatic animals' dreamers are moving towards successful.
[ترجمه گوگل]دنیای حیوانات آبزی زیبا است، رویاها همه رنگ‌ها متنوع است و رویاپردازان آبزیان به سمت موفقیت در حرکت هستند
[ترجمه ترگمان]جهان حیوان آبی زیبا است، این رویا همه رنگ های متنوع است و حیوانات آبزی dreamers به سمت موفقیت حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This, he said, contained the essential principle Animalism.
[ترجمه گوگل]او گفت که این شامل اصل اساسی Animalism است
[ترجمه ترگمان]گفت: این حیوان اصول اساسی Animalism را در بر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Animalism had yieded to fanaticism and the bold, roving eye now gleamed with a ferocious righteousness.
[ترجمه گوگل]حیوان گرایی به تعصب متمایل شده بود و اکنون چشمان جسور و چرخان با عدالتی وحشیانه می درخشید
[ترجمه ترگمان]گری گوری در این موقع از آن سو استفاده کرده بود و در آن حال با نگاهی نافذ و وحشی در حال درخشیدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But this is no more a problem for animalism than for other views.
[ترجمه گوگل]اما این برای حیوان گرایی بیش از دیدگاه های دیگر مشکل ساز نیست
[ترجمه ترگمان]اما این مساله برای حیوان گری مشکل دیگری نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The main objection to animalism is that it conflicts with the psychological-continuity view.
[ترجمه گوگل]ایراد اصلی حیوان گرایی این است که با دیدگاه روانشناختی- تداوم در تعارض است
[ترجمه ترگمان]اعتراض اصلی به حیوان گری این است که با دیدگاه روانشناسی - تداوم درگیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Second, they can try to explain how animalism is consistent with the principles.
[ترجمه گوگل]دوم، آنها می توانند سعی کنند توضیح دهند که چگونه حیوان گرایی با اصول سازگار است
[ترجمه ترگمان]دوم، آن ها می توانند سعی کنند توضیح دهند که حیوان گری چگونه با اصول سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These three had elaborated old Major’s teachings into a complete system of thought, to which they gave the name of Animalism.
[ترجمه گوگل]این سه نفر آموزه های میجر قدیمی را در یک سیستم فکری کامل توضیح داده بودند که نام آن را حیوان گرایی گذاشتند
[ترجمه ترگمان]این سه نفر تعالیم میجر را به صورت یک سیستم فکری تکمیل کرده بودند که بر آن نام of گذاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Puritanism was a natural revolt against that Naturalism which threatened to end in sheer animalism.
[ترجمه گوگل]پیوریتانیسم یک شورش طبیعی علیه آن طبیعت گرایی بود که به حیوان گرایی محض ختم می شد
[ترجمه ترگمان]پیرایشگری یک شورش طبیعی علیه آن Naturalism بود که تهدید می کرد به حیوان گری محض ختم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The modern people want to understand correctly three big nutrients, these three big nutrient everybody attention, first controls animalism, along with age increase, decreases progressively.
[ترجمه گوگل]مردم مدرن می خواهند سه ماده مغذی بزرگ را به درستی درک کنند، این سه ماده مغذی بزرگ توجه همه، ابتدا حیوان گرایی را کنترل می کند، همراه با افزایش سن، به تدریج کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]مردم مدرن می خواهند سه ماده مغذی بزرگ را درک کنند، این سه ماده مغذی بزرگ، این سه ماده مغذی مهم، حیوان گری را کنترل می کند، همراه با افزایش سن، به تدریج کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They explained that by their studies of the past three months the pigs had succeeded in reducing the principles of Animalism to seven commandments.
[ترجمه گوگل]آنها توضیح دادند که خوک ها با مطالعات خود در سه ماه گذشته موفق شده اند اصول حیوان گرایی را به هفت فرمان تقلیل دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها توضیح دادند که در سه ماه گذشته، خوکها موفق شده اند اصول Animalism را به هفت فرمان تقلیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. ’, and the pigs had great difficulty in making them see that this was contrary to the spirit of Animalism.
[ترجمه گوگل]و خوک‌ها به سختی توانستند ببینند که این برخلاف روح حیوان‌گرایی است
[ترجمه ترگمان]خوک ها مشکل بزرگی داشتند که متوجه شوند که این موضوع بر خلاف روح حیوانیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Several nights a week, after Mr Jones was asleep, they held secret meetings in the barn and expounded the principles of Animalism to the others.
[ترجمه گوگل]چندین شب در هفته، بعد از اینکه آقای جونز خواب بود، جلسات مخفیانه ای در انبار برگزار می کردند و اصول حیوان گرایی را برای دیگران توضیح می دادند
[ترجمه ترگمان]چندین شب یک هفته بعد از خوابیدن آقای جونز، جلسات سری را در طویله برگزار کردند و اصول of را برای بقیه شرح دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Napoleon had denounced such ideas as contrary to the spirit of Animalism .
[ترجمه گوگل]ناپلئون چنین عقایدی را مغایر با روح حیوان گرایی محکوم کرده بود
[ترجمه ترگمان]ناپلئون این افکار را برخلاف روح of محکوم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Soul Theory, which obviously moves away from physicalistic theories of identity such as animalism, takes us in the direction of the non-physical (at least at first glance).
[ترجمه گوگل]نظریه روح، که آشکارا از نظریه های فیزیکالیستی هویت مانند حیوان گرایی فاصله می گیرد، ما را به سمت امر غیر فیزیکی (حداقل در نگاه اول) می برد
[ترجمه ترگمان]نظریه روح، که به طور واضح از تیوری physicalistic هویت مثل حیوان گری فاصله می گیرد، ما را به مسیر حرکت غیر فیزیکی (حداقل در نگاه اول)می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عالم حیوانی (اسم)
animalism

نفس پرستی (اسم)
animalism

انگلیسی به انگلیسی

• animal state; bestiality

پیشنهاد کاربران

توی فلسفه به معنای حیوان گرایی است. یعنی باور به اینکه انسان نیز خودش حیوان است. این شاخه از فلسفه به شدت توسط نظریه تکامل و نسب مشترک تقویت می شود.

بپرس