animalcule

/ˌænɪˈmælkjuːl//ˌænɪˈmælkjuːl/

معنی: جانور کوچک، حیوانک
معانی دیگر: (مهجور) ریزجاندار (مانند میکروب و آمیب)، تک یاخته ی آغازی، جانور ذره بینی، pl جانور کوچک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a tiny or microscopic creature.

جمله های نمونه

1. This paper introduces several method to prevent animalcule reproducing in the pipe.
[ترجمه گوگل]این مقاله چندین روش را برای جلوگیری از تولید مثل حیوانات در لوله معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله چندین روش را برای جلوگیری از تکثیر animalcule در لوله معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Animalcule fermentation is the basis of bioengineering as well as modern biology technology and bioengineering industrialization.
[ترجمه گوگل]تخمیر حیوانات اساس مهندسی زیستی و همچنین فناوری زیست‌شناسی مدرن و صنعتی‌سازی مهندسی زیستی است
[ترجمه ترگمان]fermentation animalcule، پایه of و همچنین تکنولوژی مدرن زیست شناسی و bioengineering صنعتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Animalcule fermentation engineering is the foundation of bioengineering as well as modern biotechnology and their industrialization.
[ترجمه گوگل]مهندسی تخمیر حیوانات پایه و اساس مهندسی زیستی و همچنین بیوتکنولوژی مدرن و صنعتی شدن آنهاست
[ترجمه ترگمان]مهندسی تخمیر animalcule بنیان of و بیوتکنولوژی مدرن و صنعتی شدن آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Peter the Great was among the many celebrities who flocked to Delft to see the little animalcules for themselves.
[ترجمه گوگل]پیتر کبیر از جمله افراد مشهوری بود که برای دیدن حیوانات کوچک به دلفت هجوم آوردند
[ترجمه ترگمان]پطر کبیر از جمله بسیاری از افراد مشهوری بود که برای دیدن the کوچک به دلفت سرازیر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I very much hope for an opportunity to study in the area of animalcule more comprehensively.
[ترجمه گوگل]من بسیار امیدوارم فرصتی برای مطالعه جامع تر در حوزه حیوانی فراهم شود
[ترجمه ترگمان]من خیلی امید دارم که فرصتی برای تحصیل در منطقه animalcule وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The invention discloses a manufacturing technology to mechanism boil off for ramie by animalcule.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک فناوری تولیدی را نشان می‌دهد که مکانیزم جوشاندن رامی توسط حیوانات را می‌دهد
[ترجمه ترگمان]اختراع این اختراع، یک تکنولوژی تولیدی را به منظور ایجاد یک مکانیزم برای ramie توسط animalcule، نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their are mainly used for cell breed in the field of biology, physic, animalcule, and gene.
[ترجمه گوگل]آنها عمدتاً برای نژاد سلولی در زمینه زیست شناسی، فیزیک، حیوانات و ژن استفاده می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها عمدتا برای تولید سلولی در زمینه زیست شناسی، فیزیک، animalcule و ژن مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sampling hole has many small holes to reduce puffball superposition and reduce error of animalcule count.
[ترجمه گوگل]سوراخ نمونه‌برداری دارای سوراخ‌های کوچک زیادی برای کاهش برهم‌نهی توپ پفکی و کاهش خطای شمارش حیوانات است
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری از سوراخ کوچک دارای حفره های کوچک است تا برهم نهی را کاهش داده و خطای شمارش animalcule را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جانور کوچک (اسم)
animalcule

حیوانک (اسم)
animalcule

انگلیسی به انگلیسی

• germ, microscopic organism

پیشنهاد کاربران

در گذشته ، این واژه برای اشاره به میکروارگانیسم ها به کار میرفت. یعنی جاندارانی که با چشم قابل مشاهده نیستند و برای دیدن شان باید از میکروسکوپ استفاده کرد. همه ی تک سلولی ها و برخی از پر سلولی ها، میکروارگانیسم ( microorganism ) هستند

بپرس