angularity

/ˌæŋɡjʊˈlærti//ˌæŋɡjʊˈlærti/

معنی: تندی، زاویه داری، لاغری، گوشهداری
معانی دیگر: گوشه دار بودن، زاویه دار بودن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: angularities
(1) تعریف: the quality of having an angular outline.

(2) تعریف: (pl.) sharp corners or outlines.

جمله های نمونه

1. Time dissipates to shining ether the solid angularity of facts(Ralph Waldo Emerson.
[ترجمه گوگل]زمان از بین می‌رود تا زاویه‌ای محکم حقایق را به اتر درخشان کند (رالف والدو امرسون
[ترجمه ترگمان]زمان از بین می رود تا به اثیر درخشانی از واقعیات (رالف والدو امرسون)تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The air flow will have some variation of angularity.
[ترجمه گوگل]جریان هوا دارای تنوع زاویه ای خواهد بود
[ترجمه ترگمان]جریان هوا کمی تغییر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Extreme deviation and angularity tolerance of butt-welded fitting size in SH3408 as per GB12459 standard.
[ترجمه گوگل]انحراف شدید و تحمل زاویه ای اندازه اتصالات جوش لب به لب در SH3408 مطابق استاندارد GB12459
[ترجمه ترگمان]انحراف شدید و تحمل angularity اندازه مناسب جوشکاری ته شده در SH۳۴۰۸ به عنوان استاندارد GB۱۲۴۵۹
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When average angularity coefficient is larger than 5%, dynamic stability of asphalt mixture enhances greatly.
[ترجمه گوگل]هنگامی که میانگین ضریب زاویه ای بزرگتر از 5٪ باشد، پایداری دینامیکی مخلوط آسفالتی به شدت افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ضریب angularity متوسط بزرگ تر از ۵ % است، پایداری دینامیکی مخلوط آسفالت به شدت افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In general, smaller grain size and greater angularity tend to increase the porosity while an increase in range of particle size tends to decrease porosity.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، اندازه دانه کوچکتر و زاویه ای بیشتر باعث افزایش تخلخل می شود در حالی که افزایش دامنه اندازه ذرات باعث کاهش تخلخل می شود
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، اندازه دانه کوچک و angularity بیشتر به افزایش تخلخل تمایل دارند در حالی که افزایش در محدوده اندازه ذرات به کاهش تخلخل می انجامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This principle can be extended to other angularity error evaluation.
[ترجمه گوگل]این اصل را می توان به ارزیابی خطای زاویه ای دیگر نیز تعمیم داد
[ترجمه ترگمان]این اصل را می توان به دیگر ارزیابی خطای angularity تعمیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With the increased angularity index of the manufactured sand, the fluidity of the new mortar is becoming bad but the intensity and contractibility is improving after the hardening process.
[ترجمه گوگل]با افزایش شاخص زاویه‌ای ماسه تولیدی، سیالیت ملات جدید بد می‌شود، اما شدت و انقباض پذیری پس از فرآیند سخت شدن بهبود می‌یابد
[ترجمه ترگمان]با افزایش شاخص angularity ماسه تولید شده، جریان ملات جدید بد می شود اما شدت و contractibility پس از فرآیند سخت شدن بهبود می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For thermally reclaimed molding sand due to its low angularity and improved shape, more, larger area and stronger bonding-bridges are easily formed among sand grains.
[ترجمه گوگل]برای شن و ماسه قالب گیری حرارتی بازیافت شده به دلیل زاویه دار بودن کم و شکل بهبود یافته، سطح بیشتر، بزرگتر و پل های اتصال قوی تر به راحتی در بین دانه های ماسه ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]برای استفاده از ماسه قالب گیری گرمایی به علت angularity کم و شکل بهبود یافته، منطقه بزرگ تر و پله ای قوی تر به راحتی در میان دانه های شنی شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The striated marks on the curve part of magazine are the marks formed by the friction between shell cases and the inner angularity of magazine's curve part during the process of bullet installation.
[ترجمه گوگل]علائم مخطط روی قسمت منحنی ژورنال، علائمی هستند که از اصطکاک بین پوسته ها و زاویه داخلی قسمت منحنی مجله در هنگام نصب گلوله ایجاد می شوند
[ترجمه ترگمان]علامت های حک شده روی قسمت منحنی در قسمت منحنی، علامت های شکل گرفته توسط اصطکاک بین حالت های صدف و بخش درونی بالای منحنی magazine در طول فرآیند نصب گلوله هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is little study on the influence of coarse aggregates angularity on hot-mix asphalt properties.
[ترجمه گوگل]مطالعه کمی در مورد تأثیر زاویه‌ای بودن سنگدانه‌های درشت بر خواص آسفالت مخلوط داغ وجود دارد
[ترجمه ترگمان]مطالعه کمی در مورد تاثیر سنگ دانه های درشت بر روی خواص آسفالت با مخلوط داغ وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In order to replace traditional tests, a quantitative analysis method for coarse aggregate angularity was presented based on Digital Image Processing.
[ترجمه گوگل]به منظور جایگزینی آزمون‌های سنتی، یک روش تحلیل کمی برای زاویه‌ای بودن دانه‌های درشت بر اساس پردازش تصویر دیجیتال ارائه شد
[ترجمه ترگمان]به منظور جایگزینی آزمون های سنتی، یک روش تحلیل کمی برای سنگ دانه های درشت براساس پردازش تصویر دیجیتال ارائه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In order to replace traditional tests, a quantitative analysis method for coarse aggregate angularity was presented based on Digital Image Processing(DIP).
[ترجمه گوگل]به منظور جایگزینی آزمون‌های سنتی، یک روش تحلیل کمی برای زاویه‌ای بودن دانه‌های درشت بر اساس پردازش تصویر دیجیتال (DIP) ارائه شد
[ترجمه ترگمان]به منظور جایگزینی آزمون های سنتی، یک روش تحلیل کمی برای سنگ دانه های درشت براساس پردازش تصویر دیجیتال (DIP)ارائه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Yellow represents a triangle, express the feeling of sunshine, acuteness and angularity .
[ترجمه گوگل]زرد نشان دهنده یک مثلث است که بیانگر احساس آفتاب، شدت و زاویه است
[ترجمه ترگمان]زرد نمایانگر یک مثلث است، احساس نور خورشید، تیزهوشی و angularity را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The purpose of the present study was to discribe the cardiac cross sectional anatomy and the papillary muscle length and architecture angularity.
[ترجمه گوگل]هدف از مطالعه حاضر، تشریح آناتومی مقطعی قلب و طول عضله پاپیلاری و زاویه معماری بود
[ترجمه ترگمان]هدف از مطالعه حاضر، discribe آناتومی مقطع قلب و طول ماهیچه papillary و angularity معماری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تندی (اسم)
acceleration, speed, velocity, rapidity, pace, rigor, pungency, celerity, acerbity, fire, acrimony, violence, angularity, virulence, heat, impetuosity, petulance, choler, kick, petulancy, discourtesy, fastness, inflammability, tempest, ginger

زاویه داری (اسم)
angularity

لاغری (اسم)
impotence, impotency, angularity, emaciation, atrophy, maceration

گوشهداری (اسم)
angularity, piquancy

تخصصی

[علوم دامی] زاویه دار بودن ؛ یکی از ویژگیهای گاو های شیری .
[عمران و معماری] گوشه داربودن - گوشه داری
[زمین شناسی] گوشه دار بودن، شیب، گوشه داری
[آب و خاک] گوشه دار بودن، زاویه دار بودن

انگلیسی به انگلیسی

• stiffness, lack of grace; boniness, gauntness; angular outlines or characteristics

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : angle
✅️ اسم ( noun ) : angle / angler / angling / angularity
✅️ صفت ( adjective ) : angular / angled
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس