angst

/ˈɑːŋkst//æŋst/

معنی: احساس وحشت و نگرانی، احساس بیم
معانی دیگر: (روان شناسی - اغلب a کوچک) حالت نگرانی و غم، دژمی، دژمناکی، بیم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a feeling of dread, anxiety, or anguish.

- The idea of returning home filled the soldier with both happiness and angst.
[ترجمه گوگل] فکر بازگشت به خانه سرباز را پر از شادی و اضطراب کرد
[ترجمه ترگمان] فکر بازگشت به خانه سرباز را با خوشحالی و نگرانی پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. her look implied uncertainty and angst
نگاهش حاکی از تردید و بیم بود.

2. The angst vanishes from his face and voice.
[ترجمه گوگل]عصبانیت از چهره و صدایش محو می شود
[ترجمه ترگمان]ترس از صورت و صدایش محو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By the same token, we find less existential angst than in much western art.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، ما اضطراب وجودی کمتری نسبت به هنرهای غربی پیدا می کنیم
[ترجمه ترگمان]در عین حال، توجه کمتری به angst existential نسبت به هنر غرب داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The second thing was all the teenage angst; very disturbed letters.
[ترجمه گوگل]دومین چیز تمام اضطراب نوجوانان بود نامه های بسیار آشفته
[ترجمه ترگمان]موضوع دوم تنها نگرانی teenage بود، نامه های خیلی آشفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jules Angst and Cecile Ernst, published a survey of all the birth order research from 1946 to 1980.
[ترجمه گوگل]ژول آنگست و سیسیل ارنست، نظرسنجی از تمام تحقیقات ترتیب تولد از سال 1946 تا 1980 منتشر کردند
[ترجمه ترگمان]ژول angst و سس یل ارنست، از ۱۹۴۶ تا ۱۹۸۰ یک نظرسنجی از تمام دستور تولد منتشر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And she nails the adolescent angst of budding love in all its raging hormonal hoo-ha.
[ترجمه گوگل]و او اضطراب نوجوانی عشق نوپا را در همه هووهاهای هورمونی خشمگینش میخکوب می کند
[ترجمه ترگمان]و او احساس ترس و وحشت نوجوان از عشق در حال شکوفایی را در همه hoo های raging خود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Buchanan has tapped into the wellspring of middle-class angst.
[ترجمه گوگل]بوکانان به سرچشمه اضطراب طبقه متوسط ​​دست زده است
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب، بیوکنن دچار ترس و نگرانی از طبقه متوسط شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This, of course, is another source of angst.
[ترجمه گوگل]این البته منبع دیگری از اضطراب است
[ترجمه ترگمان]البته این منبع دیگر ترس و وحشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pressure is great, long-term insecurity, angst, exhaustion causes Morpheus quality difference, can aggravating lose one's hair .
[ترجمه گوگل]فشار عالی است، ناامنی طولانی مدت، اضطراب، خستگی باعث تفاوت کیفیت مورفئوس می شود، می تواند ریزش مو را تشدید کند
[ترجمه ترگمان]فشار زیاد است، ناامنی بلند مدت، ترس، فرسودگی و خستگی باعث ایجاد تفاوت با کیفیت می شود که می تواند موهای خود را تشدید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Few events arouse more teenage angst than the springtime arrival of college rejection letters.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از رویدادها بیشتر از ورود بهار نامه های رد کالج، اضطراب نوجوان را برمی انگیزد
[ترجمه ترگمان]رویداده ای اندکی بیش از فرارسیدن بهار نامه های عدم پذیرش کالج، ترس و وحشت نوجوانان بیشتری را برانگیخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Now that AIfons has taught me that my angst is the price I have to pay.
[ترجمه گوگل]اکنون که AIfons به من آموخت که اضطراب من بهایی است که باید بپردازم
[ترجمه ترگمان]حالا که AIfons به من یاد داده که نگرانی من بهایی است که باید بپردازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Through the exile, the wandering and the angst, he created The Divine Comedy -- divided into Hell, Purgatory and Paradise -- a poem many consider the greatest ever written.
[ترجمه گوگل]او در خلال تبعید، سرگردانی و اضطراب، کمدی الهی را خلق کرد - که به جهنم، برزخ و بهشت ​​تقسیم شده است - شعری که بسیاری آن را بزرگترین شعری می دانند که تا کنون نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]او از تبعید، وحشت و وحشت، کمدی الهی را خلق کرد که به جهنم، برزخ و بهشت تقسیم شده بود - شعری که بسیاری از آن ها بزرگ ترین شعر را در نظر می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mr Holland doesn't quite prove that millenarian angst was a decisive factor in the history of Europe and the Mediterranean.
[ترجمه گوگل]آقای هالند کاملاً ثابت نمی کند که اضطراب هزاره عاملی تعیین کننده در تاریخ اروپا و مدیترانه بوده است
[ترجمه ترگمان]آقای هلند کاملا ثابت نمی کند که نگرانی millenarian عامل تعیین کننده در تاریخ اروپا و مدیترانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "What if there's nothing left at all?" he cries, lost in some intense existential angst.
[ترجمه گوگل]"اگه اصلا چیزی نمانده باشه چی؟" او گریه می کند، در یک اضطراب شدید وجودی گم شده است
[ترجمه ترگمان]\" اگر هیچ چیز باقی نمانده باشد چه؟ او فریاد می زند و در ترس و نگرانی وجودی قوی از دست می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All my children went through a period of late-adolescent angst.
[ترجمه گوگل]همه فرزندانم دوره‌ای از اضطراب اواخر نوجوانی را پشت سر گذاشتند
[ترجمه ترگمان]همه بچه های من یک دوره وحشت و وحشت اواخر دوران نوجوانی را سپری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احساس وحشت و نگرانی (اسم)
angst

احساس بیم (اسم)
angst

تخصصی

[سینما] اضطراب - بدبینی در فیلم

انگلیسی به انگلیسی

• anxiety, apprehension, insecurity

پیشنهاد کاربران

بزرگولران در برخی متون فلسفی "دلهره" ترجمه شده است.
مثال؛
I have so much angst about the upcoming exam.
A character in a book might express their angst by saying, “I feel like I’m drowning in my own thoughts. ”
A teenager might describe their angst by saying, “I just can’t shake this feeling of unease. ”
اضطراب بشری. نگرانی از اوضاع جهان. احساس وحشت و نگرانی
مثال:
The idea of returning home filled the soldier with both happiness and angst.
فکر بازگشت به خانه سرباز را هم لبریز از خوشحالی و هم احساس وحشت و نگرانی کرد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : angst
✅️ صفت ( adjective ) : angsty
✅️ قید ( adverb ) : _
مثال:
In existentialist philosophy, the term angst carries a specific conceptual meaning.
In The Concept of Anxiety ( also known as The Concept of Dread, depending on the translation ) , Kierkegaard used the word Angest ( in common Danish, angst, meaning "dread" or "anxiety" ) to describe a profound and deep - seated condition.
...
[مشاهده متن کامل]

Kierkegaard's concept of angst reappeared in the works of existentialist philosophers who followed, such as Friedrich Nietzsche, Jean - Paul Sartre, and Martin Heidegger, each of whom developed the idea further in individual ways.
While Kierkegaard's angst referred mainly to ambiguous feelings about moral freedom within a religious personal belief system, later existentialists discussed conflicts of personal principles, cultural norms, and existential despair.

در فلسفه اگزیستانسیالیستی، اصطلاح angst معنای مفهومی خاصی دارد. استفاده از این اصطلاح اولین بار به فیلسوف دانمارکی سورن کیرکگارد ( 1813 - 1855 ) نسبت داده شد. کی یرکگور در مفهوم اضطراب ( که بسته به ترجمه به عنوان مفهوم وحشت نیز شناخته می شود ) ، از کلمه Angest ( در زبان دانمارکی رایج، angst به معنای "ترس" یا "اضطراب" ) برای توصیف یک وضعیت عمیق و عمیق استفاده کرد. . کی یرکگور گفت، در جایی که حیوانات غیر انسانی صرفاً توسط غریزه هدایت می شوند، انسان ها از آزادی انتخاب برخوردارند که به نظر ما جذاب و وحشتناک است. این اضطراب درک آزادی در هنگام در نظر گرفتن امکانات تعریف نشده زندگی و مسئولیت عظیم داشتن قدرت انتخاب بر آنها است. مفهوم اضطراب کی یرکگور در آثار فیلسوفان اگزیستانسیالیست که پس از آن به دنبال آن بودند، مانند فریدریش نیچه، ژان پل سارتر و مارتین هایدگر، که هر کدام این ایده را بیشتر به شیوه های فردی توسعه دادند، دوباره ظاهر شد. در حالی که عصبانیت کی یرکگور عمدتاً به احساسات مبهم در مورد آزادی اخلاقی در یک سیستم اعتقادی شخصی مذهبی اشاره داشت، اگزیستانسیالیست های بعدی در مورد تضاد اصول شخصی، هنجارهای فرهنگی و ناامیدی وجودی بحث کردند.
...
[مشاهده متن کامل]

ویکی پدیا

( در فلسفه اگزیستانسیالیسم ) ترس ناشی از آگاهی فرد از اینکه آینده او تعیین نشده است، بلکه باید آزادانه انتخاب شود.
اظطراب
در فن فیکشن هایی که خیلی خیلی غمگین هستن یا یکی از شخصیت های اون ها دچار یه سری از بیماری های روانی مثل افسردگی، سلف هارم و. . . هست، به عنوان ژانر نوشته می شه.
بیمناکی

بپرس